استفاده از مدل TA در کوچینگ به عنوان رویکردی ساختاریافته و روانشناختی، امکان درک عمیقتری از رفتار، افکار و احساسات مراجع را برای کوچ فراهم میکند. مدل تحلیل رفتار متقابل (TA) که توسط اریک برن ارایه و توسعه یافته، با تعریف سه حالت نفسانی والد، بالغ و کودک، چارچوبی کاربردی برای بررسی تعاملات انسانی و الگوهای رفتاری فراهم میکند. این مدل نه تنها در رواندرمانی، بلکه در کوچینگ نیز جایگاه برجستهای یافته است.
در فرآیند کوچینگ، مربیان با بهرهگیری از ابزارهای TA میتوانند به درک بهتری از منبع تصمیمها، واکنشها و سبک ارتباطی مراجع برسند. ابزارهایی مانند نمودار ساختاری، تحلیل تراکنشها، مفهوم نوازش و بازیهای روانی، در جلسات کوچینگ به مربی کمک میکنند تا بینش عمیقتری نسبت به مراجع بهدست آورد و از آن برای تسهیل تغییر استفاده کند.
در نهایت، استفاده از مدل TA در کوچینگ با تمرکز بر «اینجا و اکنون»، رشد خودآگاهی مراجع را تقویت میکند و زمینهساز تصمیمگیری آگاهانه و پایدار میشود. این رویکرد، کوچ را قادر میسازد تا با شناخت دقیقتر ساختار روانشناختی فرد، در مسیر تحقق اهداف شخصی یا حرفهای او نقش مؤثری ایفا کند. در این مقاله در ابتدا با تحلیل رفتار متقابل آشنا میشویم. ابزارهای آن را میشناسیم و در نهایت به ارتباط TA در کوچینگ و استفاده از ابزارهای آن در چلسات کوچینگ میپردازیم.

تعریف تحلیل رفتار متقابل (TA)
انجمن بین المللی تحلیل رفتار متقابل این تحلیل را اینگونه تعریف میکند:
تحلیل رفتار متقابل، شاخهای از روانشناسی اجتماعی است که توسط دکتر اریک برن (متوفی ۱۹۷۰) توسعه داده شده است. نظریه برن شامل مفاهیم کلیدی خاصی است که متخصصان از آنها برای کمک به مراجعین، دانشجویان و سیستمها در تحلیل و تغییر الگوهای تعاملی که در دستیابی به آرزوهای زندگی اختلال ایجاد میکنند، استفاده میکنند. در طول ۶۰ سال گذشته، نظریه برن تکامل یافته و کاربردهایی در مشاوره ، آموزش ، توسعه سازمانی و رواندرمانی یافته است . مطالعات تحقیقاتی، اثربخشی تحلیل رفتار متقابل را در طیف گستردهای از زمینهها ارزیابی کردهاند.
TA به بررسی سه حالت من والد، بالغ و کودک میپردازد و از آن برای تحلیل تراکنشها (تعاملات بین افراد) استفاده میکند. هدف اصلی TA افزایش خودآگاهی، اصلاح الگوهای ناکارآمد و بهبود کیفیت ارتباطات انسانی است. این مدل افراد را قادر میسازد تا نقش حالتهای نفسانی خود را در زندگی روزمره شناسایی کرده و با تصمیمگیریهای آگاهانهتری مسیر رشد شخصی و اجتماعی خود را هدایت کنند.
پس از برن، نظریه توسط شاگردانش مانند توماس هریس و کلود اشتاینر گسترش یافت و در قالب ابزارهای درمانی و آموزشی نوآورانه توسعه پیدا کرد.
مولفههای تحلیل رفتار متقابل
الگوی حالتهای من در TA
در نظریه تحلیل رفتار متقابل، انسانها در تعاملات خود از یکی از سه «حالت من» استفاده میکنند: کودک، والد و بالغ. هر حالت من، مجموعهای از افکار، احساسات و رفتارهای خاص خود را دارد. این که فرد در هر لحظه از کدام حالت عمل میکند، به تجربیات دوران کودکی، الگوهای شرطیشده قبلی، آسیبهای روانی گذشته و نحوه برخورد دیگران بستگی دارد. بسیاری از واکنشهای ما خودکار و ناخودآگاه است. آگاهی از این حالات و تشخیص آنها در لحظه، ابزار مهمی برای مدیریت رفتار و ارتقای کیفیت ارتباطات در کوچینگ و زندگی روزمره است.
حالت منِ کودک
این حالت شامل دو بخش کودک سازگار (که برای جلب رضایت دیگران رفتار میکند) و کودک آزاد (خلاق و بازیگوش) است. واکنشهای هیجانی و رفتاری ما که از دوران کودکی شکل گرفتهاند، در این حالت بروز میکنند و گاهی بر اساس ترسها و احساسات گذشتهاند.
حالت منِ والد
حالت والد از باورها و رفتارهای آموخته شده از والدین یا افراد اقتدارآمیز تشکیل شده است. این حالت دو نوع دارد: والد انتقادی (کنترلکننده و سختگیر) و والد حمایتگر (دلسوز و مراقب). افراد در این حالت معمولاً براساس بایدها و نبایدها رفتار میکنند و کمتر تفکر مستقل دارند.
حالت منِ بالغ
حالت بالغ منطقی، آگاهانه و مبتنی بر واقعیت است. در این حالت بدون قضاوت سریع، موقعیتها را تحلیل و تصمیم میگیریم. تعامل از حالت بالغ به بالغ سالمتر و موثرتر است و باعث حل مسائل و ایجاد روابط سالم میشود.
تعاملات حالتهای من
حالتهای کودک، والد و بالغ همیشه در تعامل هستند و شکلدهنده ارتباط ما هستند. تعامل بالغ به بالغ بهترین نوع ارتباط است. انسانها برای رشد به «نوازش» نیاز دارند که تحت تأثیر حالت من آنهاست. تحلیل این تعاملات به اصلاح الگوهای ناسالم کمک میکند.
تعاملات مکمل
وقتی حالتهای فرستنده و گیرنده موازی و هماهنگ باشند، تعامل مکمل شکل میگیرد. تعامل بالغ به بالغ سالم و محترمانه است. تعامل کودک-والد دلسوز آرامشبخش است اما اگر دائمی شود در محیط کار یا روابط بزرگسالان فشارآور خواهد بود.
تعاملات متقاطع
وقتی حالت فرستنده با حالت گیرنده هماهنگ نباشد، تعامل متقاطع اتفاق میافتد. پیام از یک حالت ارسال میشود اما پاسخ از حالت دیگری میآید که باعث تداخل میشود و باید حالتها تغییر کند تا ارتباط ادامه یابد.
تعاملات پنهانی
این تعاملات پیام ظاهری از حالت بالغ به بالغ دارند، اما پیام زیرپوستی از حالت والد یا فرزند ارسال میشود. این پیامها گاهی آگاهانه و گاهی ناخودآگاهاند و باعث پیچیدگی در ارتباط میشوند.

نوازشها در تحلیل رفتار متقابل
اریک برن نوازش را به عنوان «واحد اساسی کنش اجتماعی» تعریف کرد. نوازش چیزی است که همه به آن نیاز دارند. عطش درونی همه برای ارتباط و تحریک شدن (از نظر جسمی و روحی) از زمان تولد بخشی از انسانهاست.
- نوازش مثبت شامل تأیید، محبت و تشویق است که باعث تقویت احساس ارزشمندی میشود.
- نوازش منفی شامل انتقاد، سرزنش یا تحقیر است که با وجود اثر منفی، نیاز به ارتباط را برآورده میکند.
- نوازش مشروط زمانی است که نوازش وابسته به رفتار یا شرایط خاصی است (مثلاً «اگر کار خوبی انجام دهی، تشویق میشوی»).
- نوازش غیرمشروط بدون قید و شرط است و نشاندهنده پذیرش کامل فرد است.
در کوچینگ و روانشناسی، ارائه نوازش مثبت و غیرمشروط باعث ارتقای خودآگاهی، انگیزه و رشد فردی میشود.
بازیهای روانی
در مدل تحلیل رفتار متقابل (TA) اریک برن، «بازیها» الگوهای تکراری و ناخودآگاه تعاملات ناسالم هستند که معمولاً با پیامهای پنهانی همراهاند. افراد در این بازیها نقشهایی مانند قربانی، نجاتدهنده یا متجاوز میپذیرند تا واکنش خاصی دریافت کرده و نیاز به نوازش را ارضا کنند. بازیها ابتدا بیضرر به نظر میرسند اما اغلب با احساسات منفی پایان مییابند و به روابط آسیب میزنند.
در کوچینگ و منابع انسانی، شناسایی این الگوها به مراجع کمک میکند از تعاملات ناسالم فاصله بگیرد و بهجای آن، ارتباطات آگاهانه و بالغ را جایگزین کند. حذف بازیها در روابط فردی و کاری موجب افزایش اعتماد، رشد فردی و بهبود عملکرد تیمی میشود.
پیشنویس زندگی
پیشنویس زندگی (Life Script) مفهومی کلیدی در تحلیل رفتار متقابل (TA) است که توسط اریک برن معرفی شده و به الگوهای ناهوشیار تصمیمگیری فرد درباره زندگیاش اشاره دارد. این پیشنویس در کودکی شکل میگیرد و تحت تأثیر پیامهای والدین، تجربههای اولیه، و نحوه دریافت نوازشها نوشته میشود.
پیشنویس زندگی تعیین میکند فرد چگونه خود، دیگران و آینده را میبیند و اغلب به شکل الگوهای تکراری در انتخابها، روابط و عملکرد فردی بروز مییابد. ممکن است مثبت، منفی یا محدودکننده باشد.
شناسایی پیشنویسها به فرد کمک میکند تا باورهای ناهوشیار و الگوهای تکراری رفتاری خود را بازبینی کند و در صورت نیاز، آنها را بازنویسی نماید. با آگاهی و کار روی پیشنویسها، امکان ایجاد انتخابهای سالمتر، افزایش مسئولیتپذیری و طراحی آیندهای متفاوت و رضایتبخشتر فراهم میشود.

ارتباط تحلیل رفتار متقابل با کوچینگ
در سالهای اخیر، تحلیل رفتار متقابل به یک شیوهی ضروری برای کوچینگ تبدیل شده است. این مدل تحلیل رفتار متقابل که در سطح جهانی شناخته شده است، درک عمیقی از نحوهی ساختار روانشناختی افراد ارائه میدهد و به کوچها فرصتهای متعددی برای درک سبکهای یادگیری مراجعین، فرآیند تفکر آنها و همکاری با آنها برای تغییر میدهد. نکتهی مشترک در تحلیل رفتار متقابل و شیوهی کوچینگ، فلسفهی ارتباط باز و قرارداد است. وضوح هدف و ارتباط، در جهت افزایش قدرت مراجعین به سمت نتیجهی مطلوب عمل میکند.
یک کوچ (مربی) میتواند با استفاده از مدل تحلیل رفتار متقابل (TA) تغییرات سریعی را در مراجع ایجاد کند تا روی باورها، الگوهای رفتاری، ارزشها، سبکهای یادگیری و موارد دیگر کار کند.
کوچی که به مدل تحلیل رفتار متقابل (TA) مسلط است، بهتر میتواند تشخیص دهد که مراجع از کدام بخش وجودی خود—کودک، والد یا بالغ—در حال تصمیمگیری یا گفتوگوست. این آگاهی کمک میکند تا کوچ بتواند الگوهای ارتباطی مراجع را بشناسد، نقاط تعارض را شناسایی کرده و او را به انتخابهای آگاهانهتر در لحظه هدایت کند.
کوچ با درک دقیق زبان کلامی و غیرکلامی مراجع، میتواند از نوازش مثبت برای ایجاد امنیت، انگیزه و ارتباط مؤثر استفاده کند—پیشنیازی مهم برای ایجاد اعتماد.
تحلیل دقیق نوع تعاملات، به کوچ این امکان را میدهد که بفهمد گفتگوهای سطحی چه پیامهای پنهانی در خود دارند. این آگاهی به ارتقای کیفیت ارتباط و تسهیل رشد شخصی مراجع کمک میکند.
در فرآیند کوچینگ، گاهی گذشته ناخودآگاه وارد فضای گفتوگو میشود. کوچ با حفظ حضور ذهن و آگاهی نسبت به تأثیرات متقابل، میتواند تعامل را در مسیر حرفهای و هدفمحور نگه دارد.
همچنین، کوچ با شناخت الگوهای رفتاری تکرارشونده و ناهوشیار، مراجع را در بازنگری باورها و انتخاب مسیرهای تازه همراهی میکند تا نتایج مؤثرتر و پایدارتر حاصل شود.
TA یکی از ابزارهای کلیدی که در دورهی کوچینگ حرفهای مدرسهی کوچینگ ویز است که دانشجویان با آن بصورت عمیقی اشنا میشوند و تمرینهای عملی برای درک بیشتر آن و همچنین شناخت و آگاهی خودشان انجام میدهند.
مقایسه کوچینگ و تحلیل رفتار متقابل (TA)
بر اساس مقالهای با عنوان ” ادغام رویکرد مربیگری در تحلیل رفتار متقابل: فرصتها، محدودیتها و مسیرهای آینده” میتوان کوچینگ و TA را بر اساس جدول ذیل مقایسه کرد.

استفاده از ابزارهای مدل TA در کوچینگ
افزایش خودآگاهی و هوش هیجانی
مدل تحلیل رفتار متقابل (TA) به مراجعان کمک میکند تا با شناخت حالات من (کودک، والد، بالغ)، الگوهای فکری، احساسی و رفتاری خود را بهتر درک کنند. این آگاهی، پایهای برای تنظیم هیجانات، افزایش تابآوری و رشد شخصی است. کوچها با استفاده از این مدل میتوانند مراجع را در شناسایی واکنشهای ناخودآگاه و تصمیمگیریهای آگاهانهتر راهنمایی کنند، که منجر به افزایش خودکنترلی و همدلی میشود.

بهبود ارتباط و پویایی روابط بین کوچ و مراجع
TA ابزار تحلیل تعاملات بین افراد را فراهم میکند و به کوچ اجازه میدهد نوع ارتباطات (مکمل، متقاطع یا پنهان) را شناسایی کند. این آگاهی ارتباطی مؤثرتر، فضای امنتر و گفتوگویی شفافتر بین کوچ و مراجع ایجاد میکند. همچنین با بررسی باورهای درونی مانند «من خوبم – تو خوبی»، کوچ میتواند به بهبود سبکهای ارتباطی مراجع کمک کند.
تسهیل تغییر رفتار و غلبه بر باورهای محدودکننده
TA با شناسایی پیشنویسهای زندگی—الگوهای ناهوشیار شکلگرفته در کودکی—به کوچ و مراجع کمک میکند تا رفتارهای تکرارشونده را درک کرده و با انتخاب آگاهانه، آنها را بازنویسی کنند. این فرآیند بینش هیجانی را با آگاهی شناختی ترکیب میکند تا تغییر رفتاری پایدارتر ایجاد شود.
همراستایی با اخلاق حرفهای کوچینگ
تحلیل رفتار متقابل با اصول حرفهای نهادهایی مانند EMCC همراستا است. تأکید TA بر احترام، مرزگذاری و خودمختاری، موجب حفظ استانداردهای اخلاقی و افزایش کیفیت رابطه کوچینگ میشود.
نتیجهگیری
استفاده از مدل TA در کوچینگ رویکردی ساختاریافته، عمیق و در عین حال کاربردی برای درک بهتر رفتار، افکار و احساسات مراجعین فراهم میکند. این مدل با بهرهگیری از مفاهیمی مانند حالات نفسانی، تراکنشها، پیشنویس زندگی و نوازشها، به مربیان کمک میکند تا الگوهای ناخودآگاه و تکرارشونده را شناسایی کرده و مراجع را در مسیر رشد فردی و حرفهای هدایت کنند.
با استفاده از مدل TA در کوچینگ، مربی نهتنها به ابزارهایی برای تحلیل دقیق تعاملات مجهز میشود، بلکه میتواند در فضایی آگاهانه، با احترام به اصالت مراجع، به او کمک کند تا تصمیمات گذشته را بازنگری و مسیر جدیدی را برای خود ترسیم کند. این مدل بهویژه در ارتقای خودآگاهی، بهبود روابط، تقویت عزتنفس و حل تعارضات درونی یا بینفردی نقش کلیدی دارد.
در دنیای پرشتاب امروز، که افراد با چالشهای گوناگون روانی، رفتاری و ارتباطی مواجهاند، تحلیل رفتار متقابل میتواند به عنوان یک رویکرد توانمندکننده، جایگاهی ارزشمند در جلسات کوچینگ ایفا کند و مسیر تغییر پایدار را هموار سازد.