رشد تیم با توسعه مشارکتی، یکی از مؤثرترین شیوههای نوین برای توانمندسازی اعضای یک سازمان است. این روش که با عنوان codéveloppement professionnel شناخته میشود، بر مبنای یادگیری از طریق تبادل تجربه بین همتایان بنا شده و هدف آن ارتقای توانمندیهای فردی و جمعی در قالب کار تیمی است. توسعه مشارکتی، چارچوبی ساختارمند فراهم میکند تا مدیران و اعضای تیم بتوانند در فضای اعتماد و احترام متقابل، مسائل حرفهای خود را با دیگران در میان گذاشته و از راهکارهای متنوع بهرهمند شوند.
این رویکرد مشارکتی، بستر هوش جمعی را فعال میکند و تیمها را از حالت انفرادی خارج کرده، به سوی عملکرد هماهنگ و یادگیرنده سوق میدهد. گروههای توسعه مشارکتی نقش قابل توجهی در کاهش مقاومت نسبت به تغییرات سازمانی و افزایش نوآوری ایفا میکنند. در چنین فضاهایی، اعتماد، شفافیت و گوشدادن فعال به بخشی جداییناپذیر از تعاملات تبدیل میشوند.

در نهایت، رشد تیم با توسعه مشارکتی نهتنها به ارتقای عملکرد حرفهای افراد منجر میشود، بلکه موجب تقویت فرهنگ سازمانی یادگیرنده، افزایش انسجام درونگروهی و شکلگیری رهبری مشارکتی در بطن سازمان میگردد.
تعریف توسعه مشارکتی
طبق گفته پایت و شامپاین (۱۹۹۷)، «گروه توسعه مشترک یک رویکرد توسعهای برای افرادی است که معتقدند میتوانند از یکدیگر یاد بگیرند تا عملکرد خود را بهبود بخشند». این روش که بر اساس تبادل و تأمل جمعی بنا شده است، به گروهی از افراد اجازه میدهد تا پیرامون یک مشکل حرفهای مشخص گرد هم آیند. هدف، تشویق همکاری و پرورش هوش جمعی به منظور یافتن راهحلهای عملی برای مسائل پیچیده است. این چارچوب حمایت و اشتراکگذاری متقابل، ساختار یافته است که امکان بهینهسازی یادگیری را بر اساس تجربیات هر فرد فراهم میکند. یک گروه بهینه از ۴ تا ۸ عضو تشکیل شده است.
در مقالهای در مجله کوچینگ ویز با عنوان” توسه مشارکتی چیست؟” به تفضیل به این مفهوم و کارکردهای آن پرداختهایم.
همچنین برای توسعه مطالب از سایت aqcp.org و خصوصاً این مقاله استفاده کردهایم.
نقشها در گروه توسعه مشارکتی
در طول یک جلسه توسعه مشارکتی، هر شرکتکننده نقش بسیار خاصی را بر عهده میگیرد:
مشتری یا مراجع، فرد اصلی در یک جلسه توسعه مشترک است.
او در ابتدای جلسه توسط گروه منصوب میشود. در طول مشاوره، وظیفه اوست که بیشترین تلاش را بکند. او باید بداند چگونه مشکل خود را به طور مؤثر مطرح کند، آنچه را که میخواهد بپرسد، همدلی ایجاد کند، اطلاعات ارائه شده توسط مشاوران را دریافت کند، اقدامات واقعبینانه را تصور کند و در نهایت اقدام کند.
مشاور باید در خدمت مشتری باشد.
او میآید تا به هر طریق ممکن به مشتری کمک کند. اگرچه او با سایر مشاوران کار میکند، اما باید بداند که چگونه مشتری محور باقی بماند. به آنها گوش دهد، به واکنشهای آنها توجه کند، خود را در موقعیت آنها قرار دهد، سوالات خوبی از آنها بپرسد، آنها را تشویق کند که تا حد امکان توصیفی/واقعی/دقیق باشند، از نظر عاطفی از آنها حمایت کند، در تمام اشکال آن به آنها مشاوره ارائه دهد، به آنها کمک کند تا فرضیههایی را برای عمل تصور کنند.
تسهیلگر بر تعاملات بین مشتری و مشاوران نظارت دارد.
این نقش حیاتی در عملکرد گروه ایفا میکند. به آماده شدن برای جلسه، نظارت بر کار گروه، تسهیل یا تغییر چارچوب بحثها، و توسعه هوش جمعی و اثربخشی اعضای آن کمک میکند. تسهیلگر مسئول روش و زمان است. او میزان یادگیری کسب شده توسط گروه را ارزیابی میکند و پیشرفت آن را جلسه به جلسه تضمین میکند.

توسعه مشارکتی برای چه کسانی مفید است؟
توسعه مشترک برای متخصصانی است که میخواهند با استفاده از هوش جمعی خود را بهبود بخشند. این رویکرد در بخشهای مختلفی کاربرد دارد. این رویکرد در بخشهای دولتی، خصوصی و اجتماعی یافت میشود. چه مدیر، مشاور یا مربی در یک سازمان دولتی، خصوصی یا اجتماعی باشید، این رویکرد چارچوبی ساختاریافته برای تأمل در مورد شیوههای خود و بهرهمندی از بازخورد سازنده از همکارانتان به شما ارائه میدهد.
شیوه توسعه مشارکتی برای گروههای متنوعی از افراد در محیطهای حرفهای سودمند است، بهویژه برای کسانی که با مسائل پیچیده، مسئولیتهای مدیریتی یا نیاز به یادگیری از تجربههای واقعی دیگران مواجهاند. این شیوه بهویژه برای گروههای زیر مفید شناخته شده است:
1. مدیران و رهبران تیمها
توسعه مشارکتی ابزار قدرتمندی برای مدیران میانی و ارشد است. این افراد در موقعیتهایی قرار دارند که باید تصمیمهای استراتژیک بگیرند و در عین حال با چالشهایی مانند انزوا در تصمیمگیری یا فشارهای سازمانی روبرو هستند. در کارگاههای توسعه مشارکتی، آنها میتوانند از تجربیات دیگر مدیران بهره ببرند و از دیدگاههای متنوع برای حل مسائل خود استفاده کنند.
۲. کارکنان حرفهای و متخصصان
این روش به متخصصانی که به تنهایی یا در تیمهای تخصصی کار میکنند کمک میکند تا دیدگاههای خود را توسعه دهند، با دیگران همفکری کنند و مهارتهای بینفردی و تحلیلی خود را تقویت کنند. بهویژه در حوزههایی مانند منابع انسانی، آموزش، بهداشت و مشاوره، این روش بسیار مؤثر عمل کرده است.
3. تیمهای نوآوری، پروژه و تغییر سازمانی
در گروههایی که وظیفه دارند تحولات یا پروژههای جدید را مدیریت کنند، توسعه مشارکتی میتواند موتور اصلی پیشرفت باشد. این شیوه در کاهش مقاومت در برابر تغییر، افزایش چابکی سازمان و همراستا کردن اعضا با اهداف پروژه نقش کلیدی دارد.
شیوه برگزاری توسعه مشارکتی
یک کارگاه حرفهای توسعه مشارکتی معمولاً از یک فرآیند شش مرحلهای پیروی میکند . گروه افراد توسط یک تسهیلگر هدایت میشود که تضمین میکند روش و زمان تعیینشده رعایت شود. در اینجا مراحل کلیدی یک جلسه CODEV آمده است:
- ارائه به مراجع: مراجع-شرکتکننده، موقعیت حرفهای که برای پرداختن به آن انتخاب کردهاند (زمینه، مسائل، مشکلات پیش آمده) را به گروه ارائه میدهد. دیگران به طور فعال و بدون قطع کردن صحبتهای او گوش میدهند تا موضوع را به روشنی درک کنند.
- شفافسازی از طریق پرسشها: مشاوران از مراجع سوالات باز میپرسند تا زمینههای مبهم را روشن کنند و درک آنها را از مشکل عمیقتر سازند. هدف این است که عمیقتر به موقعیت بپردازند و به مراجع کمک کنند تا درک خود را گسترش دهد، بدون اینکه هنوز راه حلی ارائه دهند.
- قرارداد مشاوره: مراجع درخواست خود را از گروه تدوین میکند: چه نوع کمکی انتظار دارد؟ (مثلاً ایدههای جدید، بازخورد صادقانه، بازخورد مشابه و غیره) مشاوران تأیید میکنند که این نیاز را درک میکنند. این «قرارداد» انتظارات همه را برای بقیه کارگاه هماهنگ میکند.
- پیشنهادات و به اشتراک گذاری نظرات مشاوران: مشاوران، یکی یکی افکار، توصیهها یا تجربیات خود را در رابطه با موضوع با مشتری به اشتراک میگذارند. این یک مرحله ساختارمند است که در آن از همه ایدهها بدون قضاوت استقبال میشود. تسهیلگر اطمینان حاصل میکند که همه میتوانند مشارکت کنند و سرعت کار پویا باقی میماند. مشتری گوش میدهد و آنچه را که مرتبط به نظر میرسد، یادداشت میکند.
- خلاصه و برنامه عملیاتی مشتری: مشتری یک قدم به عقب برمیدارد و آنچه را که آموخته است خلاصه میکند. آنها ایدهها یا توصیههایی را که بیشترین تأثیر را بر آنها داشته است بیان میکنند و برنامه عملیاتی خود را تدوین میکنند: پس از کارگاه چه تصمیمات یا اقداماتی انجام خواهند داد؟ این مرحله به آنها اجازه میدهد تا بحثها را به تعهدات ملموس تبدیل کنند.
- خلاصه و نتیجهگیری از آموختهها: در پایان جلسه، هر شرکتکننده بهطور خلاصه آموختههای خود را در کارگاه به اشتراک میگذارد. حتی کسانی که مشاور بودند نیز خودشان چیزهایی یاد گرفتند.

موانع توسعه مشارکتی در سازمانها
موانع توسعه مشارکتی یا چالشهای پیادهسازی آن در سازمانها، اگرچه قابل مدیریت هستند، اما در صورت بیتوجهی میتوانند اثربخشی این روش را کاهش دهند یا حتی باعث شکست آن شوند. در حوزه توسعه سازمانی، چالشهای اصلی عبارتاند از:
۱. فقدان اعتماد متقابل بین اعضا
یکی از پیششرطهای اساسی برای موفقیت توسعه مشارکتی، وجود اعتماد میان اعضای گروه است. اگر فضای گفتگو از اعتماد، احترام و امنیت روانی کافی برخوردار نباشد، مشارکتکنندگان از بیان واقعی مسائل یا دریافت بازخورد خودداری میکنند. AQCP در نشریه خود تأکید دارد که بدون این فضا، کارگاههای توسعه مشارکتنین به جلسات سطحی و بیاثر تبدیل میشوند.
۲. نبود مهارت در تسهیلگری حرفهای
تسهیلگر (facilitateur) نقش کلیدی در هدایت جلسات توسعه مشارکتی دارد. او باید بتواند گفتوگو را بهدرستی ساختار دهد، تعامل را منصفانه مدیریت کند و به عمق مسئله برسد. بر اساس گزارش Paul Devaux، نبود یک تسهیلگر با تجربه یا استفاده از افراد ناآشنا با روش، میتواند فرآیند را از مسیر اصلی منحرف کند یا کیفیت بحث را پایین بیاورد.
۳. مقاومت سازمانی نسبت به روشهای جدید یادگیری
برخی سازمانها هنوز به مدلهای سنتی آموزش و یادگیری پایبند هستند. در چنین محیطهایی، مشارکت افقی (بین همکاران بدون سلسلهمراتب رسمی) ممکن است بهعنوان تهدید یا اتلاف وقت تلقی شود. فرهنگ اقتدارگرا، ساختارهای سختگیر و نبود حمایت مدیریتی، مانع جدی در پذیرش توسعه مشارکتی هستند.
۴. کمبود زمان و تعهد مستمر از سوی شرکتکنندگان
جلسات توسعه مشارکتی نیازمند تکرار، زمان مشخص و تداوم هستند. در بسیاری از سازمانها، افراد تحت فشار کارهای روزمره یا بحرانهای فوری، زمان کافی برای مشارکت مؤثر اختصاص نمیدهند. یکی از دلایل اصلی افت کیفیت این جلسات، فقدان حضور پیوسته و تمرکز شرکتکنندگان است.
۵. انتظارات نادرست از نتایج سریع و ملموس
توسعه مشارکتی فرآیندی تدریجی و یادگیرنده است. برخی سازمانها انتظار دارند که بلافاصله پس از چند جلسه، نتایج قابلمحاسبه یا بازده مالی مشاهده کنند. این دیدگاه کوتاهمدت میتواند انگیزه ادامه مسیر را از بین ببرد. منابعی مانند AQCP تأکید میکنند که ثمره واقعی این روش در بلندمدت و در سطح تغییرات رفتاری و فرهنگی آشکار میشود.
۶. نبود انتخاب مناسب در ترکیب اعضای گروه
ترکیب ناهمگون از نظر تجربه، نقش سازمانی، یا اهداف، میتواند تعاملات را مختل کند. اگر اعضا احساس کنند فضای مشترک یا دغدغههای مشابهی ندارند، احتمال رها کردن فرآیند یا مشارکت سطحی افزایش مییابد.
مزایای توسعه مشارکتی برای تیمها
با برگزاری کارگاههای توسعه مشارکتی، تیمها میتوانند مهارتهای کلیدی زیر را به دست آورند:
- شناسایی و بیان مثبت نکات کلیدی در هر موقعیت
- فاصله گرفتن ذهنی برای دیدن راهحلهای جایگزین، بدون غرق شدن در جزئیات
- ارائه پیشنهادهای سازنده، در عین حفظ مسئولیت فرد مقابل در حل مسئله
- گوش دادن فعال و بدون قضاوت به پیشنهادهای دیگران
- استخراج درسهای عملی از هر تجربه برای بهبود مستمر
این کارگاهها به تیمها کمک میکنند تا مهارتهای بینفردی و بینبخشی را تقویت کرده و با افزایش پویایی، اثربخشی جمعی را بهطور ملموس ارتقا دهند.

تأثیر توسعه مشارکتی بر رشد تیم
توسعه مشارکتی یک فرآیند تحولآفرین است که ساختار تیمی، کیفیت ارتباطات و عملکرد سازمانی را دگرگون میکند. این رویکرد فرهنگی است که یادگیری، همکاری و بهبود مستمر را در DNA تیمها نهادینه میکند. سازمانهایی که این روش را به کار میگیرند، نه تنها تیمهای قویتری میسازند، بلکه سازمانهای یادگیرنده ایجاد میکنند که میتوانند به سرعت با تغییرات محیطی سازگار شوند.
برای این بخش از مطالب مقالهای با عنوان” کارگاه توسعه مشارکتی: اثربخشی تیم خود را تقویت کنید” استفاده شده است.
این رویکرد، با ترکیب یادگیری عملی و تسهیم دانش، تأثیرات عمیقی بر رشد تیمها میگذارد که میتوان آن را در چند محور کلیدی بررسی کرد:
۱. ایجاد فرهنگ یادگیری مستمر
- یادگیری در بستر واقعیت: برخلاف آموزشهای تئوریک، توسعه مشارکتی بر حل مسائل واقعی و فوری اعضای تیم تمرکز دارد. این امر یادگیری را کاربردی و ملموس میکند.
- تبدیل تجربیات به دانش سازمانی: هر جلسه مانند یک کتابخانه زنده از تجربیات تیم عمل میکند که اعضا میتوانند در آینده از آن بهره ببرند.
- توسعه مهارتهای نرم: اعضا با تمرین گوش دادن فعال، بازخورد سازنده و تفکر انتقادی، مهارتهای ارتباطی خود را ارتقا میدهند.
۲. تقویت انسجام تیمی و اعتماد
- شکستن سیلوهای اطلاعاتی: در بسیاری از سازمانها، اعضا بهدلیل رقابت یا کمبود زمان، دانش خود را بهاشتراک نمیگذارند. توسعه مشارکتی این مانع را با ایجاد فضای امن و غیررقابتی از بین میبرد.
- اعتمادسازی از طریق آسیبپذیری: وقتی اعضا مشکلات خود را صادقانه مطرح میکنند، دیگران نیز تشویق میشوند تا نقاط ضعف خود را بپذیرند و برای بهبود آنها تلاش کنند.
- همدلی و درک متقابل: آشنایی با چالشهای همکاران، درک اعضا از یکدیگر را افزایش داده و همکاری را تسهیل میکند.
۳. افزایش چابکی و نوآوری تیمی
- حل مسئله جمعی: تنوع دیدگاهها در جلسات توسعه مشارکتی، منجر به خلق راهکارهای چندبعدی میشود که یک فرد به تنهایی قادر به ارائه آنها نیست.
- کاهش زمان تصمیمگیری: با استفاده از دانش جمعی، تیمها سریعتر به راهکارهای عملی میرسند.
- پیشگیری از اشتباهات تکراری: تجربیات گذشته اعضا به عنوان هشدارهای زودهنگام عمل میکنند و از تکرار خطاها جلوگیری میکنند.
۴. توسعه رهبری در تمام سطوح تیم
- رشد رهبران غیررسمی: اعضایی که در جلسات به دیگران کمک میکنند، به تدریج به مراجع داخلی تیم تبدیل میشوند.
- تقویت مهارتهای تسهیلگری: تسهیل جلسات توسعه مشارکتی، مهارتهایی مانند مدیریت گفتگو، مدیریت زمان و هدایت گروه را تقویت میکند.
- توانمندسازی اعضا: هر فرد احساس میکند که میتواند نقش مؤثری در پیشرفت تیم داشته باشد، نه فقط مدیران ارشد.
۵. بهبود نتایج سازمانی
- کاهش هزینههای آموزش: توسعه مشارکتی یک روش کمهزینه و با بازدهی بالا است که نیاز به آموزشهای خارجی را کاهش میدهد.
- افزایش رضایت شغلی: اعضای تیم که احساس میکنند صدایشان شنیده میشود و در تصمیمگیریها مشارکت دارند، تعهد بیشتری به سازمان نشان میدهند.
- بهبود عملکرد کلی: تیمهایی که به طور منظم از این روش استفاده میکنند، در شاخصهایی مانند کیفیت کار، سرعت اجرا و رضایت مشتری عملکرد بهتری دارند.
نتیجه گیری
رشد تیم با توسعه مشارکتی، فراتر از یک تکنیک یادگیری، به یک فرهنگ سازمانیِ زنده و تحولساز تبدیل میشود. این روش با اتکا به تبادل تجربه، گفتوگوی ساختاریافته و مشارکت فعال، زمینهای فراهم میکند تا اعضای تیم نهتنها مسائل را بهتر حل کنند، بلکه به درک عمیقتری از خود و دیگران برسند. توسعه مشارکتی کمک میکند که تیمها از حالت جزیرهای خارج شوند، مهارتهای نرم خود را تقویت کنند و در فضای امن و بدون قضاوت، از اشتباهات بیاموزند.
در فرآیند رشد تیم با توسعه مشارکتی، اعتمادسازی، تفکر سیستمی، چابکی تصمیمگیری و مسئولیتپذیری مشترک شکل میگیرد. همین عوامل هستند که موجب ارتقای انسجام، افزایش نوآوری و خلق سازمانهایی میشوند که آماده رویارویی با پیچیدگیهای محیطی هستند. در نهایت، سازمانهایی که توسعه مشارکتی را جدی میگیرند، نه فقط تیمهایی توانمند، بلکه فرهنگی پایدار از یادگیری، رهبری مشارکتی و رشد مستمر بنا میگذارند.