ریسک وجودی: از تاب‌آوری تا پادشکنندگی

دانا کلیسانین

Stanford

چکیده: بحران‌های جهانی آبشاری تهدیدهای جدی برای روان انسان ایجاد می‌کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره توانایی ما در پاسخ به چنین بحران‌هایی، داده‌های جهانی را با توجه به عوامل خطر پیش‌، حین‌ و پس‌از فاجعه که شناخته شده به بروز بیماری روانی پس از فاجعه کمک می‌کنند، بررسی کردم. یافته‌ها نشان می‌دهد یک سوم جمعیت جهان در مواجهه با بحران‌های جهانی آبشاری در معرض ابتلا به روان‌آسیبی هستند. اگرچه تحقیقات نشان می‌دهد که بیشتر مردم از فجایع بهبود می‌یابند، اما مشخص است که ظرفیت تاب‌آوری ما توسط عوامل متعددی، به ویژه آنهایی که همزمان با چالش‌های جهانی آبشاری پدید می‌آیند، مختل می‌شود. برای پرداختن به این حوزه از خطر روان‌شناختی، گسترش طیف بهزیستی ما، از تاب‌آوری تا پادشکنندگی پیشنهاد می‌شود. پادشکنندگی به عنوان یک ظرفیت تکاملی ذاتی فرض می‌شود که توسط تحقیقات در زمینه رشد پس از آسیب روانی پشتیبانی می‌شود. «ذهنیت پادشکنندگی» نوظهور به عنوان یک چارچوب نظری ارائه می‌شود که در آن می‌توانیم پیامدهای سلامت روان ناشی از بحران‌های جهانی آبشاری را هدایت کنیم، اما تحقیقات بیشتری مورد نیاز است، به ویژه در مورد اینکه چگونه زمینه‌های فرهنگی متنوع می‌توانند درک ما را شکل دهند و بهبود بخشند.

واژگان کلیدی: بحران‌های جهانی آبشاری، تهدیدهای وجودی، سلامت روان جهانی، پادشکنندگی، ظرفیت بالقوه انسانی

مقدمه

ریسک‌های وجودی رویدادها یا پدیده‌هایی هستند که پتانسیل ایجاد آسیب جبران‌ناپذیر و گسترده به تمدن بشری را دارند، “رویدادی که در آن یک پیامد نامطلوب یا حیات هوشمند منشأگرفته از زمین را نابود می‌کند یا به طور دائم و شدید پتانسیل آن را محدود می‌سازد”. تأکید اضافه شده تا توجه به یک حوزه نادیده‌گرفته‌شده از نگرانی جلب شود: محافظت و حفظ ظرفیت بالقوه انسانی.

ظرفیت بالقوه انسانی، تمامیت امکان؛ شکوفایی خلاقیت است. اما در درجه اول، در سطح فردی شامل توانایی عشق ورزیدن، مراقبت از دیگران و تجربه دلسوزی است. در سطح جهانی، شامل پتانسیل‌هایی است که وابستگی متقابل ما را تجسم و جشن می‌گیرند. از مراقبت و بازسازی زمین. از هم‌زیستی مسالمت‌آمیز سیاره‌ای از متحد شدن در جشن تفاوت‌های فردی‌مان. از ارتباط بین‌گونه‌ای. از یافتن اشکال جدید حیات فراتر از سیاره‌مان. ظرفیت بالقوه انسانی مهم است زیرا این پتانسیل است که به زندگی معنا و هدف می‌بخشد. پتانسیل در وجود ما تنیده شده، مانند هوا، تا جایی که یکپارچگی آن را بدیهی می‌پنداریم. ما فقدان آن را تنها از طریق کمبودش متوجه می‌شویم.

ریسک‌های فاجعه‌بار جهانی، تهدیدهایی مانند جنگ هسته‌ای، مخاطرات فناوری زیستی، همه‌گیری‌ها، هوش مصنوعی و تغییرات اقلیمی، یک ویژگی کلیدی مشترک دارند که میزان ریسک غیرمتعارفی برای تحقق ظرفیت بالقوه انسانی ایجاد می‌کند: توانایی ایجاد بحران‌های جهانی آبشاری. برخلاف بحران‌ها یا فجایع مجزا، بحران‌های جهانی آبشاری، شکست‌های سیستمی پیوسته‌ای هستند که یکدیگر را تشدید کرده، تأثیر کلی آنها را تقویت کرده و تلاش‌ها برای کاهش یا حل آنها را پیچیده می‌کنند. مقیاس، دامنه و پتانسیل تأثیرات تجمعی آنها می‌تواند چرخه پیوسته‌ای از آسیب روانی ایجاد کند که پیامدهای آن عمدتاً کاوش نشده باقی مانده است.

علیرغم افزایش شناخت تأثیرات روانی ناشی از بحران‌های جهانی آبشاری، تاب‌آوری پاسخ روان‌شناختی مطلوب به آسیب است؛ این پرچمدار و سکان راهنمایی است که اکثر سیستم‌های پاسخ به بحران ما بر اساس آن طراحی شده‌اند. در این مقاله، نگاهی انتقادی به تاب‌آوری می‌اندازم و ظرفیت آن برای حمایت از روان در مواجهه با چنین بحران‌هایی و همزمان حفظ ظرفیت بالقوه انسانی را بررسی می‌کنم. در بخش‌های بعدی، ویژگی‌های بحران‌های جهانی آبشاری ترسیم می‌شود و به دنبال آن وضعیت فعلی سلامت روان جهانی در مورد عوامل خطر پیش‌، حین‌ و پس‌از فاجعه که به پیامدهای بیماری روانی کمک می‌کنند، مورد بررسی قرار می‌گیرد. عوامل شناخته‌شده‌ای که تاب‌آوری را مهار می‌کنند مرور می‌شوند و گسترش طیف بهزیستی روان‌شناختی برای دربرگیری مفهوم پادشکنندگی – توانایی قوی‌تر شدن در پاسخ به عوامل استرس‌زا، پیشنهاد می‌شود. اگرچه در تحقیقات روان‌شناختی به اندازه کافی کاوش نشده، اما پادشکنندگی به عنوان یک ظرفیت تکاملی ذاتی در روان انسان فرض می‌شود که توسط شواهد تحقیقات در زمینه رشد پس از آسیب روانی پشتیبانی می‌شود. در نهایت، ذهنیت پادشکنندگی را معرفی کرده و نیاز به همکاری میان‌رشته‌ای برای کاوش بیشتر این مدل نظری نوظهور را برجسته می‌کنم.

 بحران‌های جهانی آبشاری و روان انسان

چرا بحران‌های جهانی آبشاری چنین تهدیدهای جدی برای روان انسان و پتانسیل بلندمدت ما ایجاد می‌کنند؟

برای درک تهدیدهای ناشی از بحران‌های جهانی آبشاری، شناسایی ماهیت آنها به عنوان «ریسک‌های فراتر از حد» که شامل تعداد زیادی عوامل به هم پیوسته و حلقه‌های بازخوردی است که در پیچیدگی افزایش یافته و پیش‌بینی و مدیریت آنها را دشوار می‌کنند، بسیار مهم است. تغییرات اقلیمی و همه‌گیری اخیر کووید-۱۹ نمونه‌های بارز چنین بحران‌هایی هستند؛ هر دو به دلیل تعاملات و درهم‌تنیدگی‌های پیچیده بین انسان‌ها، سیستم‌های ما و محیط‌مان پدید آمدند. ماهیت سیستمی چنین بحران‌هایی منجر به ایجاد ریسک‌های جدید و تشدید آسیب‌پذیری‌های موجود می‌شود. به عنوان مثال، رویدادهای شدید آب و هوایی به طور فزاینده مکرر و شدید – سیل، طوفان و امواج گرما، می‌توانند کمبود غذا را تسریع کنند، باعث جابجایی شوند و به درگیری‌های منابع منجر گردند. هر یک از این موارد می‌تواند مسائل سلامت روان ایجاد کند، اما در کنار هم، پیامدهای سلامت روانی قابل توجهی دارند از جمله اختلال عملکرد شناختی، سندرم استرس پس از آسیب روانی و احساس درماندگی، اضطراب، افسردگی و افکار خودکشی. در حالی که تحقیقات درباره پیامدهای سلامت روانی کووید-۱۹ ادامه دارد، مشخص شده که این همه‌گیری مسائل سلامت روان را تشدید کرده است. تنها در سال اول همه‌گیری، شیوع جهانی اضطراب و افسردگی ۲۵٪ افزایش یافت.

بحران‌های جهانی آبشاری سطوحی از عدم قطعیت و نوسان را آزاد می‌کنند که روان انسان را تحت فشار قرار داده، حس کنترل ما و پیش‌بینی‌پذیری که در زندگی روزمره به آن اتکا داریم را از بین می‌برند. عوامل استرس‌زای غیرقابل پیش‌بینی می‌توانند اضطراب را افزایش دهند، باعث اختلال عملکرد شناختی شده و علائم افسردگی را برانگیزند. علاوه بر این، مقیاس و تداوم بحران‌های جهانی آبشاری می‌تواند حس گریزناپذیری ایجاد کرده، منجر به احساس ناامیدی و یأس شود. برای تشدید این مسائل، تأثیرات تجمعی چنین بحران‌هایی نابرابری‌های از پیش موجود را تشدید کرده، بر جمعیت‌های آسیب‌پذیر تأثیر نامتناسب گذاشته و نابرابری‌های سلامت روان را تقویت می‌کند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تأثیر بالقوه بحران‌های جهانی آبشاری بر سلامت روان جهانی، به ادبیات مربوط به فجایع روی می‌آوریم، در عین حال تفاوت‌های بارز آنها را خاطرنشان می‌کنیم.

 فجایع و سلامت روان: عوامل خطر

برای درک روشن‌تر از پیامدهای روان‌شناختی بالقوه ناشی از بحران‌های جهانی آبشاری، می‌توانیم به عوامل خطری که شناخته شده به پیامدهای سلامت روان در پی فجایع کمک می‌کنند، نگاه کنیم. این عوامل را می‌توان به سه مرحله متمایز اما به هم پیوسته دسته‌بندی کرد: پیش‌، حین‌ و پس‌از فاجعه. هر مرحله به طور پویا با یکدیگر تعامل کرده، نمایه کلی خطر و تظاهرات روان‌آسیبی پس از فاجعه را شکل می‌دهد.

در بخش فرعی زیر، از داده‌های جهانی برای ارائه تصویری از وضعیت سلامت روان جهانی در مورد عوامل خطر پیش از فاجعه استفاده می‌شود. پس از آن، عوامل خطر حین و پس از فاجعه با توجه به درک فعلی ما از بحران‌های جهانی آبشاری و تأثیرات بالقوه آنها مرور می‌شوند. لطفاً توجه داشته باشید که این فهرست از عوامل خطر، تمامی یافته‌های موجود را دربر نمی‌گیرد.

عوامل خطر پیش از فاجعه:

  • مشکلات سلامت روان از پیش موجود: برآوردهای جهانی نشان می‌دهد حدود ۵.۰٪ از جمعیت از افسردگی رنج می‌برند، ۴.۰٪ از اختلالات اضطرابی و ۴٪ از PTSD. این ارقام ممکن است به دلیل موارد گزارش نشده و تشخیص داده نشده حتی بالاتر باشد. در دنیای غرب، تخمین زده می‌شود بین ۶.۸٪ تا ۱۳.۲٪ از جمعیت از داروهای ضد افسردگی استفاده می‌کنند. طبق گزارش‌ها مشکلات سلامت روان در حال افزایش است.
  • جنسیت: زنان، که ۴۹.۷٪ از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، تمایل به پیامدهای روانی بدتری مانند PTSD و افسردگی پس از فجایع دارند. این روند در بین گروه‌های سنی، انواع فجایع و کشورها مشاهده شده است.
  • سن: کودکان، که ۲۵.۰٪ از جمعیت جهانی را نمایندگی می‌کنند، به دلیل مکانیسم‌های مقابله‌ای محدودشان، به ویژه در برابر مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی پس از فجایع آسیب‌پذیر هستند.
  • وضعیت اقتصادی،اجتماعی، قومیت و حمایت اجتماعی: تخمین زده می‌شود حدود ۲۴٪ از جمعیت جهان در فقر شدید یا نزدیک به فقر زندگی می‌کنند. افراد با وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین، وضعیت قومی اقلیت و حمایت اجتماعی کم یا روابط ضعیف ممکن است در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به روان‌آسیبی پس از فاجعه باشند. در کشورهای کمتر توسعه‌یافته، زنان در جمعیت زیر ۱۵ سال بیشتر احتمال دارد در فقر زندگی کرده و حمایت اجتماعی کمتری دریافت کنند.
  • تجربیات آسیب‌زا یا استرس‌زای قبلی: افرادی که قبل از یک فاجعه، رویدادهای آسیب‌زا یا استرس‌زایی را تجربه کرده‌اند ممکن است در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به مشکلات سلامت روان پس از فاجعه باشند. تقریباً از هر ۳ زن، ۱ نفر در معرض خشونت فیزیکی یا جنسی قرار گرفته است. زنانی که خشونت شریک صمیمی را تجربه کرده‌اند تقریباً دو برابر بیشتر احتمال تجربه افسردگی را داشتند. درصد شگفت‌آوری از جمعیت زنان در نتیجه قبلاً آسیب تجربه کرده‌اند و در صورت وقوع بحران‌های جهانی آبشاری در معرض خطر بیشتری برای پیامدهای منفی روانی هستند.

برای جمع‌بندی، جمعیت جهانی عوامل خطر پیش از فاجعه زیر را دارد که آنها را مستعد تجربه پیامدهای نامطلوب سلامت روان در مواجهه با فجایع می‌کند: مسائل سلامت روان موجود، افزایش خطر برای زنان و جوانان، نابرابری‌های اقتصادی،اجتماعی قابل توجه، و جمعیت فزاینده‌ای که قبلاً رویدادهای آسیب‌زا یا استرس‌زایی را تجربه کرده‌اند. در حالی که تعیین دقیق نسبت جمعیت جهانی در معرض خطر چالش‌برانگیز است، داده‌ها نشان می‌دهد حداقل یک سوم جمعیت جهانی آسیب‌پذیری بالایی دارد، یک برآورد محافظه‌کارانه که مشکلات سلامت روان فزاینده را در نظر نمی‌گیرد.

عوامل خطر حین فاجعه

عوامل خطر حین فاجعه به میزان یا شدت مواجهه با فاجعه اشاره دارد، از جمله عواملی مانند تعداد و شدت رویدادهای مرتبط با فاجعه، نوع فاجعه، مدت زمان مواجهه، تلفات انسانی و مجاورت با محل فاجعه. چنین مواجهه شدیدی اغلب خطر بالاتر روان‌آسیبی را پیش‌بینی می‌کند. بحران‌های جهانی آبشاری از نظر عوامل خطر حین فاجعه “طوفان کامل” هستند. همانطور که قبلاً بحث شد، بحران‌های جهانی آبشاری ریسک‌های فراتر از حد هستند؛ شدید بوده، نرخ مرگ و میر بالایی دارند و احتمالاً شامل مجاورت با محل فاجعه هستند. علاوه بر این، بحران‌های جهانی آبشاری شامل شکست‌های سیستمی مداومی هستند که یکدیگر را تشدید کرده و حل آنها دشوار است. بنابراین، بحران‌های جهانی آبشاری شامل تعداد فزاینده‌ای از فجایع و مدت زمان طولانی‌تری هستند.

عوامل پس از فاجعه

عوامل پس از فاجعه شامل عوامل استرس‌زای مداوم و دسترسی به حمایت اجتماعی است. عوامل استرس‌زایی مانند از دست دادن شغل، خسارت مالی، مشکلات زناشویی، شرایط سلامت مرتبط با فاجعه و جابجایی اجباری اغلب افرادی را که فاجعه‌ای را تجربه کرده‌اند تحت تأثیر قرار می‌دهند. این عوامل استرس‌زا آسیب‌پذیری نسبت به شرایط سلامت روان مانند PTSD و افسردگی را افزایش می‌دهند. حضور عوامل استرس‌زای مداوم پس از فاجعه همچنین می‌تواند بر سیر بلندمدت روان‌آسیبی تأثیر بگذارد. به دلیل ماهیت سیستمی بحران‌های جهانی آبشاری، افرادی که چنین بحران‌هایی را تجربه می‌کنند احتمالاً سیستم‌های حمایتی خود را از دست داده و همراه با آن، دسترسی به نیازهای اولیه از جمله آب، غذا، سرپناه و مراقبت‌های بهداشتی را از دست می‌دهند. علاوه بر این، بحران‌های جهانی آبشاری می‌توانند سیستم‌های اطلاعاتی و ارتباطی، سیستم‌های حمل و نقل و سایر زیرساخت‌ها را مختل کرده، عوامل استرس‌زای قبلی را تشدید کنند. در مجموع، منطقی است که نشان دهیم افرادی که بحران‌های جهانی آبشاری را تجربه می‌کنند، در معرض خطر بیشتری برای تجربه عوامل خطر پس از فاجعه هستند.

خلاصه عوامل خطر

تحلیل قبلی عوامل خطر پیش‌، حین‌ و پس‌ از فاجعه نشان می‌دهد که

  • بخش قابل توجهی از جمعیت جهانی معاصر از قبل مستعد تجربه اثرات روانی نامطلوب در مواجهه با بحران‌های جهانی آبشاری است و روان انسان در صورت وقوع بحران‌های جهانی آبشاری مستعد روان‌آسیبی است. در حال حاضر، جمعیت جهانی از نظر سلامت روانی در موقعیت بهینه‌ای برای مقابله با بحران‌های جهانی آبشاری قرار ندارد.

در دهه آینده، پیش‌بینی می‌شود اثرات شکست جمعی ما در کاهش تغییرات اقلیمی تشدید شود. این احتمالاً درصد جمعیت جهانی را که یک یا چند شکل از آسیب قبلاً توصیف شده را تجربه می‌کنند، افزایش خواهد داد. علاوه بر این، تهدیدهای اضافی به سرعت در حال ظهور هستند، از جمله استفاده مخرب از هوش مصنوعی به طور گسترده در دسترس و گسترش و استفاده بالقوه از سلاح‌های هسته‌ای. افرادی که چنین بحران‌هایی را تجربه می‌کنند، چندین رویداد آسیب‌زا یا استرس‌زای تکراری و غیرقابل پیش‌بینی را تجربه خواهند کرد که یک چرخه معیوب از اشکال غیرقابل پیش‌بینی آسیب ایجاد می‌کند. این اشکال تکراری و غیرقابل پیش‌بینی آسیب می‌تواند یک زمستان روانی القا کند که پیامدهای آن ممکن است تبعات بلندمدتی برای بقا و پتانسیل انسان داشته باشد. این سؤال را مطرح می‌کند: آیا تاب‌آوری برای محافظت و حفظ ظرفیت بالقوه انسانی در مواجهه با بحران‌های جهانی آبشاری کافی است؟

 از تاب‌آوری تا پادشکنندگی

تحقیقات تاب‌آوری روان‌شناختی گسترده است، اما در مورد تعاریف، مفاهیم و نظریه‌ها اختلاف نظر وجود دارد. برای اهداف ما، تاب‌آوری به طور گسترده به عنوان توانایی مقاومت در برابر، بهبود از و سازگاری با سختی‌ها تعریف می‌شود. تاب‌آوری روان‌شناختی مدتی طولانی است که به عنوان یک مؤلفه حیاتی سلامت روان در مواجهه با بحران‌ها در نظر گرفته می‌شود؛ و جنبه ضروری مدیریت فجایع است، که به افراد و جوامع امکان سازگاری و بهبود پس از رویدادهای آسیب‌زا را می‌دهد. مهمتر اینکه، مطالعات نشان داده‌اند که بیشتر افراد تاب‌آوری نشان می‌دهند، حتی زمانی که با تجربیات زندگی بسیار نامطلوب مواجه می‌شوند.

با این حال، کارایی تاب‌آوری توسط چندین عامل مختل می‌شود، از جمله شدت رویداد آسیب‌زا، استرس تجمعی یا مزمن، آسیب‌پذیری‌های از پیش موجود، حمایت اجتماعی محدود، مکانیسم‌های مقابله‌ای ناکارآمد و کمبود منابع. این عوامل به طور نزدیکی با عوامل خطر پیش‌، حین‌ و پس‌ از فاجعه که قبلاً بحث شد هماهنگ هستند، در واقع عواملی که تاب‌آوری را به چالش می‌کشند منعکس کننده عواملی هستند که خطر روان‌آسیبی پس از فاجعه را تقویت می‌کنند.

به دلیل ماهیت سیستمی‌شان، بحران‌های جهانی آبشاری فشار عظیمی بر سیستم‌های موجود وارد می‌کنند، احتمال مواجهه همزمان افراد با چندین عامل تضعیف‌کننده تاب‌آوری را افزایش می‌دهند. علاوه بر این، تاب‌آوری اغلب بر بازگشت به حالت عادی قبلی تأکید دارد. با این حال، در زمینه بحران‌های جهانی آبشاری، «حالت عادی» ممکن است یا منقرض شده باشد یا به طور چشمگیری دگرگون شده باشد، و رویکردی متمرکز بر «برگشتن» به حالت قبلی را غیرممکن می‌سازد. این عوامل خطر همپوشان نشان می‌دهند که چارچوب سنتی تاب‌آوری ممکن است برای پرداختن به ماهیت پیچیده و به هم پیوسته بحران‌های جهانی آبشاری کافی نباشد.

قبل از ادامه، مایلم خاطرنشان کنم که تاب‌آوری روان‌شناختی یک جنبه از تفکر تاب‌آوری در پرداختن به ریسک وجودی است؛ جنبه‌های دیگر شامل تاب‌آوری فیزیکی شخصی، تاب‌آوری خانوار، تاب‌آوری جامعه و تاب‌آوری اجتماعی است. به عنوان مثال، رویکرد مبتنی بر سرمایه هدف ایجاد تاب‌آوری در سطوح چندگانه را دارد و راهبردهای عملی برای افزایش تاب‌آوری ارائه می‌دهد. تمرکز اینجا بر تاب‌آوری روان‌شناختی، هدف کاهش ارزش تفکر گسترده‌تر تاب‌آوری نیست، بلکه تلاش برای گسترش دامنه توانایی‌های پاسخگویی ما، به سمت پادشکنندگی، است.

پادشکنندگی

پادشکنندگی، که توسط طالب (۲۰۱۲) معرفی شد، سیستم‌هایی را توصیف می‌کند که در مواجهه با استرس، نوسان و شوک‌ها قوی‌تر و مقاوم‌تر می‌شوند. چنین سیستم‌هایی نه تنها می‌توانند در برابر سختی‌ها مقاومت کرده و از آنها بهبود یابند، بلکه در مواجهه با عوامل استرس‌زا رشد کرده و شکوفا می‌شوند. طالب در توصیف پادشکنندگی، آن را با «هیدرا»، موجودی افسانه‌ای از اساطیر یونان باستان مقایسه کرد که اغلب به عنوان یک مار یا اژدهای چندسر به تصویر کشیده می‌شود. بر اساس افسانه، هنگامی که یکی از سرهای هیدرا قطع می‌شد، دو سر جدید به جای آن رشد می‌کرد. این توانایی باززایی، هیدرا را برای مخالفانش به دشمنی به ظاهر شکست‌ناپذیر تبدیل می‌کرد؛ به جای اینکه صرفاً تاب‌آور باشد یا به حالت قبلی برگردد، هیدرا با هر حمله قوی‌تر می‌شد. توانایی باززایی هیدرا به عنوان یک استعاره قدرتمند برای پادشکنندگی عمل می‌کند، که نشان‌دهنده سیستمی است که در آن چالش‌ها و عوامل استرس‌زا صرفاً تحمل نمی‌شوند، بلکه برای رشد و سازگاری مورد استفاده قرار می‌گیرند.

برای یافتن پادشکنندگی در سیستم‌های زنده، می‌توانیم به هیدرای واقعی، یک بی‌مهره کوچک آب شیرین نگاه کنیم که توانایی‌های باززایی خارق‌العاده‌ای دارد. هیدراها اندام‌های از دست رفته بدن، از جمله سرهایشان را از طریق فرآیندی به نام مورفالاکسی باززایی می‌کنند. این فرآیند شامل بازآرایی و تمایز سلول‌های موجود است که به هیدرا اجازه می‌دهد پس از تکه‌تکه شدن، شکل و عملکرد اصلی خود را دوباره برقرار کند. توانایی‌های باززایی هیدرا تجسم پادشکنندگی در جهان زیستی است. به عنوان یک ارگانیسم زنده، هیدرا با چالش‌ها و عوامل استرس‌زای متعددی در محیطش روبرو می‌شود، اما توانایی باززایی و سازگاری را تکامل داده است، که پتانسیل موجودات زنده برای رشد از طریق سختی‌ها را نشان می‌دهد.

پادشکنندگی در زمینه‌های متعددی از جمله جامعه‌سازی، برنامه‌ریزی شهری، مدیریت ریسک و پایداری در حال به کارگیری است، با این حال کاربرد آن برای روان انسان در مرحله ابتدایی است. با این حال، فاصله از مشاهده پادشکنندگی در یک موجود آب شیرین کوچک تا در نظر گرفتن کاربرد آن در روان‌شناسی انسان، آنقدر که ممکن است به نظر برسد گسترده نیست. در حالی که ما نمی‌توانیم یک سر جدید برای جایگزینی سر قطع شده رشد دهیم، ذهن انسان قادر به رشد و سازگاری خارق‌العاده در پاسخ به استرس و سختی‌ها است. توانایی ما برای قوی‌تر شدن در مواجهه با عوامل استرس‌زا به خوبت توسط محققان تاب‌آوری مستند شده است. بسیاری از آنها دریافته‌اند که افراد می‌توانند رشد پس از آسیب روانی یا تغییرات روان‌شناختی مثبت در پی سختی‌ها را تجربه کنند. به عبارت دیگر، محققان در حال بررسی پادشکنندگی تحت نام‌گذاری تاب‌آوری و رشد پس از آسیب روانی بوده‌اند. پادشکنندگی به نظر می‌رسد یک ظرفیت تکاملی ذاتی باشد. ظرفیتی که توانایی ما را برای مقابله با بحران‌های جهانی آبشاری گسترش می‌دهد، بیایید نگاه دقیق‌تری بیندازیم.

شکنندگی،تاب‌آوری،پادشکنندگی: یک طیف یکپارچه

اگرچه ممکن است ظرفیت روان‌شناختی برای تجسم پادشکنندگی در مواجهه با سختی‌ها را داشته باشیم، اما کاملاً انسان بودن به معنای تجربه طیفی از احساسات و حالات ذهنی است. همان پتانسیل‌هایی که به زندگی‌مان معنا و هدف می‌بخشند، یعنی عشق، مراقبت، دلسوزی، ما را به تجربه غم عمیق در زمان از دست دادن سوق می‌دهند. دیده‌ایم که بحران‌های جهانی آبشاری منجر به آشفتگی عظیمی می‌شوند که در آن احتمالاً از دست دادن اعضای خانواده، خانه و جامعه را تجربه خواهیم کرد. اختلال در خدمات اجتماعی احتمالاً ما را بدون غذا، سرپناه و مراقبت پزشکی رها می‌کند و قادر به تأمین نیازهای افراد نیازمند نیستیم. با درک این موضوع، ما تنها با تصدیق رنج می‌توانیم پتانسیل روان برای رشد در میانه سختی‌ها را گسترش دهیم. تاب‌آوری و پادشکنندگی با شکنندگی وابستگی متقابل دارند و بهترین درک از آنها به عنوان نقاطی در یک طیف از بهزیستی است.

در هر لحظه معین، ممکن است در طول این طیف از شکنندگی، عبور از تاب‌آوری، تا پادشکنندگی نوسان کنیم، که ظرفیت ذاتی ما را نه تنها برای تحمل و بهبود از چالش‌ها، بلکه برای یادگیری، رشد و شکوفایی به واسطه آنها نشان می‌دهد. این نوسان خطی نیست بلکه چندبعدی است، که پیچیدگی تجربیات زندگی ما را منعکس می‌کند. این طیف یک تداوم پویا است که در آن شکنندگی، تاب‌آوری و پادشکنندگی پتانسیل‌هایی همیشه حاضر هستند. برای دسترسی به این پتانسیل‌ها، باید بتوانیم فراتر از پارادوکس فکر کنیم. این توانایی قابل یادگیری است و یک جنبه از ذهنیت پادشکنندگی است.

ذهنیت پادشکنندگی

ویژگی‌هایی که از پادشکنندگی حمایت می‌کنند چیست؟ این سؤال برای من در طول همه‌گیری کووید-۱۹ در مرکز توجه قرار گرفت و منجر به ذهنیت پادشکنندگی شد، یک چارچوب نظری یکپارچه. در حالی که تحقیقات ادامه دارد، ذهنیت پادشکنندگی به عنوان یک نوع ذهنیت رشد با چهار مؤلفه کلیدی درک می‌شود که در طول همه‌گیری شناسایی شدند:

  • اتکای فزاینده به نقاط قوت شخصیتی و فضایل: افراد اتکای فزاینده‌ای به نقاط قوت شخصیتی، از جمله تفکر انتقادی و خلاقیت برای حمایت از بهزیستی نشان دادند.
  • اتکای فزاینده به جهان طبیعی: افراد زمان بیشتری را در فضای بیرون گذراندند.
  • توانایی فزاینده برای تنظیم روایت‌های شخصی: افراد روایت‌های خود را در پاسخ به موقعیت‌های در حال تغییر در خانه، کار، مدرسه و غیره بازآفرینی کردند.
  • اتکای فزاینده به تفکر آینده‌نگر: افراد دیدگاهی آینده‌نگر نشان دادند، به طور فعالانه اقدامات احتیاطی برای محافظت از سلامت خود، تغییر مکان و غیره انجام دادند.

ذهنیت پادشکنندگی سازه‌ای است که از بوته آزمایش همه‌گیری ظهور کرد و با تحقیقات بیشتر، ممکن است به ما در پیمایش چشم‌اندازهای روان‌شناختی غیرقابل پیش‌بینی بحران‌های جهانی آبشاری کمک کند.

نتیجه‌گیری

بشریت علیرغم فجایع طبیعی عمده، جنگ‌های جهانی و دیگر بلایا زنده مانده و شکوفا شده است. اگرچه مشترکاتی با چنین بحران‌هایی دارند، اما بحران‌های جهانی آبشاری برای روان انسان بسیار مخرب‌تر هستند. تغییرات اقلیمی و همه‌گیری کووید-۱۹ نمونه‌های بحران‌های جهانی آبشاری هستند و منجر به میزانی از پیامدهای منفی سلامت روان شده‌اند، از جمله اضطراب، افسردگی، PTSD و افکار خودکشی. مرور داده‌های جهانی از نظر عوامل خطر پیش‌، حین‌ و پس‌ از فاجعه که به پیامدهای بیماری روانی پس از فاجعه کمک می‌کنند، نشان داد حداقل یک سوم جمعیت جهانی در معرض خطر تجربه روان‌آسیبی در مواجهه با بحران‌های جهانی آبشاری هستند. در همین حال، اگرچه مشخص شده که بیشتر افراد از فجایع بهبود می‌یابند، اما اثربخشی تاب‌آوری توسط عوامل مختلفی (مانند شدت رویداد آسیب‌زا، استرس تجمعی یا مزمن، آسیب‌پذیری‌های از پیش موجود، حمایت اجتماعی محدود، راهبردهای مقابله‌ای ناکارآمد و عدم دسترسی به منابع) تضعیف می‌شود، که همه اینها پیامدهای سیستمی بالقوه بحران‌های جهانی آبشاری هستند. این یافته‌ها نشان می‌دهند تاب‌آوری ممکن است حفاظت مورد نیاز روان انسان را در مواجهه با چنین بحران‌هایی فراهم نکند.

با این حال، تحقیقات نشان می‌دهد برخی افراد به دلیل مبارزه با سختی‌ها، رشد پس از آسیب روانی یا تغییرات روان‌شناختی مثبت را تجربه می‌کنند. این شواهد از وجود پادشکنندگی به عنوان یک ظرفیت تکاملی درون روان انسان حمایت می‌کند. پادشکنندگی به عنوان یک وضعیت نهایی پیشنهاد نمی‌شود بلکه به عنوان یک نقطه، یا ظرفیت درون یک طیف یکپارچه در نظر گرفته می‌شود. تصور می‌شود پادشکنندگی بر تحقیقات در زمینه تاب‌آوری و رشد پس از آسیب روانی بنا شود. زمینه فرهنگی نقش مهمی در درک ما از تاب‌آوری، سختی و رشد ایفا می‌کند، بنابراین اگرچه پادشکنندگی ممکن است برای واژگان ما جدید باشد، معنای آن ممکن است در فرهنگ‌های دیگر به خوبی درک شده و مستقر باشد؛ به همین ترتیب ذهنیت پادشکنندگی. تحقیقات میان‌رشته‌ای مستمر به ما امکان می‌دهد تا درک خود از این سازه‌ها را هم‌آفرینی، شکل‌دهی و بهبود بخشیم.

محافظت و حفظ ظرفیت بالقوه انسانی از جمله اهداف جامعه ریسک وجودی است؛ برای دستیابی به این هدف، توجه بیشتری باید بر روان انسان و سلامت روان جهانی قرار گیرد. بحران‌های جهانی آبشاری ریسک‌های جدیدی برای روان ارائه می‌دهند. آنها به اندازه بحران‌های اجدادمان با بحران‌های ما متفاوت هستند، همانطور که ما با اجدادمان متفاوت هستیم. داده‌ها نشان می‌دهند تاب‌آوری برای محافظت و حفظ ظرفیت بالقوه انسانی کافی نیست. با شناخت شکنندگی روان‌شناختی ما در مواجهه با بحران‌های جهانی آبشاری و حمایت از تحقیقات بیشتر در مورد روان‌شناسی پادشکنندگی، جامعه ریسک وجودی می‌تواند تهدیدها را بهتر درک کرده و کاهش دهد، و بقا و شکوفایی گونه ما را در جهانی به طور فزاینده پیچیده و نامطمئن تضمین کند.

منابع

  • Aven, T. (2014). Risk, surprises and black swans: fundamental ideas and concepts in risk assessment and risk management. Routledge.
  • Blečić, I., & Cecchini, A. (2017). On the antifragility of cities and of their buildings. City, Territory and Architecture, 4, 1-11.
  • Bonanno, G. A. (2004). Loss, Trauma, and Human Resilience: Have We Underestimated the Human Capacity to Thrive After Extremely Aversive Events? American Psychologist, 59(1), 20–۲۸. https://doi.org/10.1037/0003-066X.59.1.20
  • Bonanno G.A., Brewin C.R., Kaniasty K., Greca A.M. (2010) Weighting the Costs of Disaster: Consequences, Risks, and Resilience in Individuals, Families, and Communities. Psychol Sci Public Interest. 2010 Jan;11(1):1-49. doi: 10.1177/1529100610387086.
  • Bostrom, N. (2002). Existential risks: analyzing human extinction scenarios and related hazards. Journal of Evolution and Technology, 9.
  • Bostrom, N. (2014). Superintelligence: Paths, dangers, strategies. Oxford University Press.
  • Bostrom, N., & Cirkovic, M.M. Eds., (2008). Global Catastrophic Risks. OUP Oxford.
  • Bratman G.N., Anderson C.B., Berman M.G., Cochran B., de Vries S., Flanders J., Folke C., Frumkin H., Gross J.J., Hartig T., Kahn P.H. Jr., Kuo M., Lawler J.J., Levin P.S., Lindahl T., Meyer-Lindenberg A., Mitchell R., Ouyang Z., Roe J., Scarlett L, Smith J.R., van den Bosch M., Wheeler B.W., White M.P., Zheng H., Daily G.C. (2019). Nature and mental health: An ecosystem service perspective. Sci Adv. 2019 Jul 24;5(7):eaax0903. doi: 10.1126/sciadv.aax0903.
  • Brody D.J., & Gu Q. (2020). Antidepressant Use Among Adults: United States, 2015-2018. NCHS Data Brief. Sep;(377):1-8. PMID: 33054926.
  • Clayton, S., Manning, C. M., Krygsman, K., & Speiser, M. (2017). Mental Health and Our Changing Climate: Impacts, Implications, and Guidance. Washington, D.C.: American Psychological Association, and ecoAmerica.
  • Dattani, S., Ritchie, H., and Roser, M. (2021). Mental health. Our world in data.
  • Doherty, T. & Clayton, S. (2011). The Psychological Impacts of Global Climate Change The American psychologist 66 (4) pp. 265-76, doi: 10.1037/a0023141
  • Dweck, C. (2006). Mindset: The New Psychology of Success. Random House.
  • Fletcher, D. & Sarkar, M. (2013). Psychological resilience: A review and critique of definitions, concepts, and theory. European Psychologist 18: 12-23.
  • Fortunato, M. W., & Alter, T. R. (2022). Embracing Uncertainty and Antifragility in Rural Innovation and Entrepreneurship. In Building Rural Community Resilience Through Innovation and Entrepreneurship (pp. 91-116). Routledge.
  • Galliot B. (2012). Hydra, a fruitful model system for 270 years. Int. J. Dev. Biol. 56: 411-423. https://doi.org/10.1387/ijdb.120086bg
  • Gifford, E. & Gifford, R. (2016) The largely unacknowledged impact of climate change on mental health, Bulletin of the Atomic Scientists, 72:5, 292-297, DOI: 10.1080/00963402.2016.1216505
  • Goldmann E. & Galea S. (2013). Mental health consequences of disasters. Annu Rev Public Health. 2014;35:169-83. doi: 10.1146/annurev-publicalth-032013-182435.
  • Helbing, D. (2013). Globally networked risks and how to respond. Nature. 497. 51-9. 10.1038/nature12047
  • Hiscott J., Alexandridi M., Muscolini M., Tassone E., Palermo E., Soultsioti M., Zevini A. (2020). The global impact of the coronavirus pandemic. Cytokine Growth Factor Rev. 2020 Jun;53:1-9. doi: 10.1016/j.cytogfr.2020.05.010.
  • Intergovernmental Panel on Climate Change (IPCC). (2023). Synthesis report of the IPCC sixth assessment report (AR6)
  • Joseph, S. & Linley, P.A. (2006) Growth Following Adversity: Theoretical Perspectives and Implications For Clinical Practice. Clinical Psychology Review, 26, 1041-1053. http://dx.doi.org/10.1016/j.cpr.2005.12.006.
  • Klisanin, D. (2020, March 16). The Antifragile Mindset: Why resilience isn’t enough in the face of a global pandemic. Psychology Today. Online.
  • Klisanin, D. (2021a, October 27). Psychological futures: Antifragility and the future of wellbeing. [Conference presentation] World Futures Studies Federation World Conference.
  • Klisanin, D. (2021b, August 12). *Character Strengths and Virtues Supporting Human Wellbeing Through Covid-19*, [Conference presentation] APA 2019. Online.
  • Klisanin. D. (2023). Psychological Futures: The Antifragile Mindset and the Imperative of Interdependence. In Montuori. A., and Donnelly, G. The Handbook for Creative Futures. New York: Routledge.
  • Markey-Towler, B. (2018). Antifragility, the Black Swan and psychology. Evolutionary and Institutional Economics Review, Springer, vol. 15(2), pages 367-384.
  • Masten, A. S. (2001). Ordinary magic: Resilience processes in development. American Psychologist, 56(3), 227-238. https://doi.org/10.1037/0003-066X.56.3.227
  • Mayunga, Joseph. (2007). Understanding and applying the concept of community disaster resilience: A capital-based approach. Summer Academy for Social Vulnerability and Resilience Building. 1-16.
  • McMichael, A. J. (2013). Globalization, climate change, and human health. The New England Journal of Medicine, 368(14), 1335-1343. https://doi.org/10.1056/NEJMra1109341
  • Nicola M., Alsafi Z., Sohrabi C., Kerwan A., Al-Jabir A., Iosifidis C., Agha M., & Agha R. (2020). The socio-economic implications of the coronavirus pandemic (COVID-19): A review. Int J Surg. 78:185-193. doi: 10.1016/j.ijsu.2020.04.018.
  • Norris, F. H., Stevens, S. P., Pfefferbaum, B., Wyche, K. F., & Pfefferbaum, R. L. (2008). Community resilience as a metaphor, theory, set of capacities, and strategy for disaster readiness. American journal of community psychology, 41, 127-150.
  • Ord, Toby. The Precipice. Hachette, 2020.
  • Platje, Joost. (2015). Sustainability and antifragility. Economic and Environmental Studies. 15. 469-477.
  • Taleb, N. (2012). Antifragile: Things that gain from disorder. London: Penguin Books.
  • Tedeschi, R. G., & Calhoun, L. G. (2004). Posttraumatic Growth: Conceptual Foundations and Empirical Evidence. Psychological Inquiry, 15(1), 1- 18. https://doi.org/10.1207/s15327965pii1501_01
  • The World Bank (2023). The World Bank, Population, female (% of the total population).
  • The World Bank (2023). The World Bank. Population ages 0-14, (% of the total population).
  • World Economic Forum (2023). The Global Risks Report.
  • World Health Organization (2023). https://www.who.int/en/news-room/fact-sheets/detail/depression
  • World Health Organization (2021). Violence against women.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

رتبه بندی :
امتیاز 5 از 5

مطالب مرتبط

مشاوره ثبت نام
پیام در واتس آپ