پرورش ذهنیت کوچینگ، یک تغییر اساسی است که مدیران را قادر میسازد تا تیمهای خود را توسعه داده و فرهنگ رشد را پرورش دهند.
در عصر حاضر رهبری تحولآفرین دیگر فقط یک شعار نیست – بلکه یک ضرورت مطلق است. برای پیشرفت امروز، رهبران باید فراتر از راهبری نتایج عمل کنند. آنها باید الهامبخش رشد، انعطافپذیری و خلاقیت در تیمهای خود باشند. این تغییر به معنای مدیریت جزئی یا دستور دادن نیست؛ بلکه به معنای پذیرش یک طرز فکر مربیگری است که افراد را قادر میسازد تا بهترین کار خود را انجام دهند و واقعاً در کاری که انجام میدهند احساس مشارکت کنند.
طبق تحقیقات موسسه گالوپ مدیرانی که مربیگری و توسعه را بر ارزیابی و نظارت اولویت میدهند، محیطی ایجاد میکنند که در آن احتمال عدم مشارکت فعال کارکنان کمتر است. این سازمانها همچنین شاهد بهرهوری بالاتر و نرخ گردش مالی پایینتری هستند که خبر بسیار خوبی برای هر رهبری است که به دنبال تضمین آینده کسبوکار خود است.
ذهنیت کوچینگ چیست؟
ذهنیت کوچینگ یا مربیگری یک الگوی فکری است که در آن مدیران به جای دادن پاسخهای آماده، سؤالات تأملبرانگیز میپرسند، خودآگاهی را در کارکنان تقویت میکنند و آنها را توانمند میسازند تا خودشان راهحلها را کشف کنند. مدیرانی با این ذهنیت، به تواناییهای ذاتی افراد باور دارند و نقش خود را بهعنوان راهنمایی برای رشد و یادگیری تعریف میکنند.
ICF ذهنیت کوچینگ را اینگونه تعریف میکند: ” ذهنیت کوچینگ، روشی از بودن و عمل کردن است که بر کنجکاوی، خودآگاهی، یادگیری مستمر، و باور به توانمندی دیگران برای یافتن راهحلهای خودشان تأکید دارد.”
همچنین در مقاله HBR با اشاره به تحقیقات انجامشده توسط گارتنر و تحلیل چهار سبک مدیریت، نقدی بر تفکیک میان نقش مدیر و کوچ ارائه میکند. براساس یافتهها، تعریف دقیق کوچینگ از زبان Sir John Whitmore اینگونه بیان شده است:
کوچینگ یعنی “باز کردن پتانسیل فرد برای حداکثرسازی عملکرد خودش – کمک کردن به او برای یادگیری به جای آموزش دادن مستقیم”.
با توجه به این تعریف، ذهنیت کوچینگ یعنی:
- حرکت از «دستور دادن» به «پرسش کردن و راهنمایی»
مدیران با ذهنیت کوچینگ بهجای ارائه راهحلهای آماده، با طرح سؤالات قدرتمند افراد را قادر میسازند تا مسیر حلمسئله را خود انتخاب کنند.
- تمرکز بر رشد فردی نه صرفاً انتقال دانش
کوچینگ براساس باور به پتانسیل درونی هر فرد است و بر هدفگذاری، کشف توانمندیها و تشخیص راهحلهای داخلی تمرکز دارد.
- نیاز به آموزش تخصصی و تغییر نگرش
مقاله نشان داده که حتی مدیران باتجربه برای تبدیل به کوچهای واقعی، نیازمند آموزش هستند—و این آموزش موجب بهبود حدود ۴۰٪ در مهارتهای کوچینگ شد.
عناصر اصلی ذهنیت کوچینگ بر اساس ICF
در نسخه جدید مدل شایستگیهای ICF (2021)، ذهنیت کوچینگ شامل مؤلفههای زیر است:
تعهد به یادگیری و رشد شخصی و حرفهای
کوچ یا مدیر باید بهطور پیوسته در حال رشد، بازنگری و خودشناسی باشد.
آگاهی از سوگیریها و تأثیر آنها بر کوچینگ
پذیرش اینکه هیچکس بیطرف مطلق نیست، اما باید آگاهانه سوگیریها را شناسایی و مدیریت کرد.
باز بودن به بازخورد و دیدگاههای دیگران
داشتن ذهنی باز برای یادگیری از دیگران و استقبال از نقدهای سازنده.
استفاده از خودآگاهی برای مدیریت واکنشها
مربی باید در لحظه آگاه باشد از احساسات، پیشفرضها و واکنشهای درونیاش.

ایجاد فضای امن، حمایتگر و بدون قضاوت
فضایی که در آن مراجع (یا کارمند) احساس امنیت و اعتماد کند تا خود واقعیاش را ابراز کند.
باور به اینکه مراجع منبع راهحلها و دانش خود است
این عنصر، هسته اصلی ذهنیت کوچینگ است: کوچ راهحل نمیدهد، بلکه به دیگران کمک میکند تا راهحل را درون خود کشف کنند.
مراحل توسعه ذهنیت مربیگری
در ادامه ۷ مرحلهای که میتواند به صورت منظم ذهنیت کوچینگ را در افراد پرورش میدهد پرداختهایم. از شناخت و تغییر باورها آغاز میشود، با آگاهی بیشتر ادامه مییابد، مدیریت رفتار و پرسشگری را در بر میگیرد، و با اقدام هدفمند و بازخورد مستمر، تغییرات پایدار را تثبیت میکند. این چارچوب به مدیران و کوچها کمک میکند تا رویکرد حرفهایتر و اثرگذارتری برای رشد فردی و تیمی پیاده کنند.

بازسازی شناختی (Cognitive Restructuring)
این مرحله مستلزم شناسایی و به چالش کشیدن باورهای محدودکننده و جایگزینی آنها با باورهای توانمندکننده است. روشهای روانشناختی (مانند CBT) به فرد کمک میکنند تا افکار منفی را بازنویسی و نگرشهای جدیدی اتخاذ کنند.
کشف ارزشها و هدفها
شناسایی ارزشها و اهداف هستهای، پایهای برای طرز فکر مربیگری است. وقتی فرد درک روشنی از انگیزه خود داشته باشد، راحتتر برای رشد شخصی و حرفهایاش برنامهریزی میکند و جهتگیری معناداری ایجاد میشود.
تقویت خودآگاهی (Self-awareness)
خودآگاهی راهی برای شناسایی نقطهضعفها و سوگیریهاست. از طریق روشهایی چون تمرین تأمل، ژورنالنویسی یا دریافت بازخورد از مربی، افراد درک عمیقتری از رفتار و واکنشهایشان پیدا میکنند، و این زمینه را برای پذیرش تغییر و رشد مهیا میسازد.
تمرین سؤالمحوری و کنجکاوی
طرح سؤالات باز مانند «چه چیزی برایم مهم است؟» یا «چگونه میتوانم بهتر عمل کنم؟» موجب میشود کاربر تمرکز خود را از پاسخ گرفتن به سمت کشفگری تغییر دهد. این مهارت، هسته اصلی ذهنیت مربیگری است.
ایجاد سازگاری ذهنی (Adaptive Flexibility)
مهارت انعطاف دورنرفتاری و ذهنی، به افراد امکان میدهد تا در موقعیتهای متغیر سبک خود را تغییر دهند. این توانایی، بخشی از رفتار انعطافپذیر است که در مربیگری حرفهای ضروری است.
برنامه عملیاتی (Action Planning)
برای تثبیت ذهنیت جدید، نیاز است طرح عملی طراحی و اجرا شود. فرد باید گامهای مشخصی برای تغییر و رشد بردارد، که این گامها با بازخورد و مرور منظم قابل اصلاح و بهبود است.
بازخورد و بازنگری مستمر
یک حلقه بازخورد منظم (خودارزیابی یا از سوی کوچ) کلیدی است. این فرآیند تضمین میکند که رویکرد فردی با واقعیت منطبق باقی بماند و فرصتهایی برای تقویت باورها و رفتارهای جدید فراهم شود.

استراتژیهای تقویت ذهنیت مربیگری
افزایش آگاهی
آگاهی، بنیان تغییر در مربیگری است. با ارتقای خودآگاهی و تشویق دیگران به شناخت خود، مدیران میتوانند بهتر الگوها را شناسایی کرده، عادتهای ناسازگار را تغییر دهند و دیدگاههای متفاوت را بپذیرند. این فرآیند زمینهساز تحول در سبک رهبری خواهد بود.
شناسایی و شکوفایی پتانسیل
باور به ظرفیتهای نهفته خود و دیگران، زمینهساز پذیرش ذهنیت رشد است. توسعه پتانسیل از طریق ارزیابی هدفها، تقویت نقاط قوت، بررسی مسیرهای جایگزین و طراحی برنامههای رشد میسر میشود.
تقویت کنجکاوی
کنجکاوی، جایگزین مناسبی برای قضاوتگری است. مدیرانی که کنجکاوی فعال دارند، کمتر دفاعی یا منتقد هستند و بیشتر تمایل به یادگیری، انطباق و کشف دارند. تمرین پذیرش عدم قطعیت، آشنایی با دیدگاههای متفاوت و بازبینی فرضیات از راههای تقویت کنجکاویاند.
توسعه گوشدادن فعال
شنیدن سطحی رایج است، اما گوشدادن واقعی نیازمند حضور ذهن، توجه به نشانههای غیرکلامی و تمرکز هدفمند است. چنین شنیدنی باعث افزایش اعتماد، کاهش تنش و ارتباطات مؤثرتر میشود.
پرورش تفکر مبتنی بر سؤال
سؤالات قدرتمند یکی از ابزارهای کلیدی ذهنیت مربیگری هستند. پرسشهایی که با «چه» و «چگونه» آغاز میشوند، باعث باز شدن مسیر یادگیری و شناخت فرصتهای جدید میشوند. نوع سؤالات مطرحشده میتواند نشاندهندهی طرز فکر رشد یا ایستا باشد.
تغییر زاویه دید (بازتعریف)
تغییر چارچوب فکری به افراد کمک میکند تا از بنبستهای ذهنی خارج شوند. این مهارت، موجب بازبینی فرضیات و یافتن تفسیرهای جایگزین از موقعیتهای چالشبرانگیز میشود و راه را برای تصمیمگیری بهتر و انعطافپذیری بیشتر هموار میسازد.
چرا ذهنیت مربیگری برای مدیران ضروری است؟
در دنیای کاری امروز، دیگر رهبری صرفاً به معنای کنترل و نظارت نیست. مدیران مؤثر کسانی هستند که راهنما، پشتیبان و الهامبخش تیمهای خود میشوند. اتخاذ ذهنیت کوچینگ، تحولی بنیادین در سبک رهبری است که میتواند مدیران معمولی را به رهبران بزرگ تبدیل کند.
رشد از طریق گفتوگوی آگاهانه
رهبران مربیمحور بهجای تمرکز صرف بر عملکرد، به رشد فردی کارکنان توجه میکنند. با پرسشهای تأملبرانگیز و گفتوگوهای سازنده، به افراد کمک میکنند تا استعدادهای پنهان خود را کشف کرده و با انگیزه بیشتری در محیط کار حضور یابند.
اعتمادسازی، ستون اصلی تیمهای موفق
اعتماد از طریق شنیدن فعال، گفتوگوی شفاف و نشان دادن همدلی ایجاد میشود. مدیرانی که نقش مربی دارند، فضای امنی برای بیان ایدهها و اشتباهات فراهم میکنند و در نتیجه، تیمهایی با جسارت، خلاقیت و همکاری بالا شکل میگیرد.
ایجاد حس مالکیت و مسئولیت
در این سبک، مدیران بهجای ارائه راهحل، کارکنان را به تفکر، تحلیل و تصمیمگیری مستقل تشویق میکنند. نتیجه این فرآیند، احساس تعلق و تعهد عمیقتر به اهداف سازمان است.
تقویت همکاری تیمی
مدیر مربیمحور مانند یک مربی ورزشی، هم به رشد فردی توجه دارد و هم به هماهنگی تیمی. او زمینه گفتوگوی آزاد، احترام متقابل و هدفگذاری مشترک را فراهم میکند تا اعضای تیم بهصورت یکپارچه و همدلانه عمل کنند.
یادگیری مستمر، رمز تابآوری
در جهانی که دائماً در حال تغییر است، مدیران باید فرهنگ یادگیری پیوسته را در تیم نهادینه کنند. ذهنیت مربیگری با ترویج نگاه رشد و پذیرش شکست بهعنوان فرصت یادگیری، تابآوری، انعطافپذیری و سازگاری را تقویت میکند.
تمرکز بر رشد بلندمدت
ذهنیت مربیگری بر تربیت و توسعه فردی کارکنان در بلندمدت تمرکز دارد، نه فقط حل فوری وظایف. مطالعات بیان کردهاند که این سبک باعث بهبود ثبات عملکرد و اعتماد در تیم میشود.

تأثیر طرز فکر کوچینگ بر موفقیت مدیران و رهبران
رهبرانی که طرز فکر مربیگری را میپذیرند، محیطی ایجاد میکنند که به کارمندان قدرت میدهد تا رشد شخصی و حرفهای را در اولویت قرار دهند. در اینجا چگونگی موفقیت این طرز فکر آورده شده است:
توانمندسازی و انگیزش (Empowerment & Motivation)
رهبرانی که ذهنیت کوچینگ را میپذیرند، فضایی را شکل میدهند که کارکنان احساس میکنند مسئولیت رشد و توسعه خود را بر عهده گرفتهاند. پژوهشی از Gallup نشان داده، ۷۰٪ از تفاوت در میزان درگیری کارکنان ناشی از رفتار مدیران است، و کوچینگ میتواند انگیزه درونی را تقویت و بهرهوری را افزایش دهد.
عنصر جدید: « هدفمندسازی معنا» – رهبران با وصل کردن وظایف روزمره به اهداف بزرگتر سازمانی، حس معنا و تعلق را تقویت میکنند.
تمرکز بر بهبود مستمر (Continuous Improvement)
طرز فکر کوچینگ بر فرآیند یادگیری و پیشرفت بلندمدت تمرکز دارد. مطالعهای نشان داده که کوچینگ فردی منجر به ۲۲.۸٪ افزایش ثبت بازخورد و احساس مسئولیت بیشتر در کارکنان میشود. همچنین، سازمانهایی که ساختار کوچینگ دارند تا ۲۰–۲۵٪ افزایش بهرهوری تجربه کردهاند.
عنصر جدید: « ذهنیت رشد (Growth Mindset)» – طبق نظریه Carol Dweck، این ذهنیت بر تلاش، پیشرفت و پذیرش شکستهای آموزنده تأکید میکند.
ارتباطات بهبود یافته (Enhanced Communication)
ترویج کنجکاوی و گوش دادن فعال در کوچینگ باعث میشود رهبران گفتگوهای معنیدار ایجاد کنند. شنیدن فعال بدون قضاوت، موجب اعتماد بیشتر، کاهش تنش و درک عمیقتر میشود.
نتیجهگیری
مدیرانی که ذهنیت کوچینگ را در خود دارند، نه تنها تأثیر مثبتی بر تیمهای خود میگذارند، بلکه آینده کار را نیز شکل میدهند. این مدیران با پرورش فرهنگ رشد و توانمندسازی، سازمانهایی میسازند که پتانسیل تابآوری، سازگاری و آمادگی برای موفقیت در دنیایی نامطمئن را دارند.
کوچینگ فقط کمک به یک فرد یا گروه کوچک برای رسیدن به اهدافش نیست. مربیگری رویکردی است که شامل کمک به فرد برای پذیرش روش جدید تفکر، دیدن و عمل کردن به منظور دستیابی به یک نتیجه خاص میشود. این امر افراد را قادر میسازد تا جهان را از دیدگاهی متفاوت ببینند و برای چالشهای خود راهحل پیدا کنند. مربیگری صحیح میتواند به مدیران کمک کند تا تمرکز خود را از نگرانی در مورد آنچه باید انجام دهند، به کنجکاوی در مورد چرایی انجام کاری که انجام میدهند و چگونگی بهبود آن برای دستیابی به نتایج حتی بهتر در آینده تغییر دهند.
اگر علاقهمند به تغییر در سبک رهبری و مدیریتی خود هستید توسعه ذهنیت کوچینگ یکی از ابزارهای مهم برای موفقیت در این مسیر است. با شرکت در دورههای مدیر در نقش کوچ مدرسه کوچینگ ویز خاورمیانه میتوانید این مهارت را در خود پرورش دهید و به مدیرانی موفق و تأثیر گذار تبدیل شوید.