خردجمعی اشاره به این ایده است که گروههای بزرگ از عامه مردم به طور جمعی در هنگام حل مسائل، تصمیمگیری، نوآوری و پیشبینی، هوشمندانهتر از افراد حرفهای هستند که به صورت انفرادی عمل میکنند. این ایده توسط جیمز سوروویتزکی در سال ۲۰۰۴ و در کتاب «خردجمعی» مطرح شد.
جیمز مایکل سوروویکی، یک روزنامه نگار اهل آمریکا است. او نویسنده نیویورکر بود و ستونی را در مورد تجارت و امور مالی به نام «صفحه مالی» مینوشت. نوشتههای سوروویکی در طیف گستردهای از نشریات منتشر شده است. او قبل از پیوستن به نیویورکر سردبیر Fortune بود.
سوروویتزکی در کتاب «خردجمعی» به دنبال توضیح این مسئله است که چرا و با چه شرایطی، راههایی که مردم بصورت جمعی برای حل مشکلات ارائه میدهند، بهتر از راه حلی است که یک شخص به تنهایی پیشنهاد میدهد، حتی اگر آن شخص یک فرد متخصص باشد. او درکتاب خود با تجزیه و تحلیل نحوه تصمیمگیری افراد و گروهها، درک خردجمعی را عمیقتر کرده و نشان میدهد، چگونه میتوان از این خردجمعی برای پیدا کردن تصمیمات قابل اعتماد استفاده کرد و به بررسی این موضوع پرداخت که چگونه گروههای بزرگ تصمیمهای برتری در فرهنگ عام، روانشناسی، بیولوژی، اقتصاد رفتاری و سایر زمینهها داشتهاند.
گروههای بزرگ، بهتر از افراد میتوانند مشکلات را حل کنند.
در یک نمایشگاه دام در سال ۱۹۰۶ دانشمندی به نام فرانسیس گالتون مسابقهای برای بازدیدکنندگان ترتیب داد که میبایست شرکتکنندگان وزن یک گاو را حدس میزدند. نتایج حیرت انگیز بود. اگر چه هیچ فردی به تنهایی از جمله کارشناسان این زمینه نتوانست وزن دقیق گاو را حدس بزنند اما میانگین وزنی که بازدیدکنندگان تخمین زدند تنها یک پوند بیشتر از وزن واقعی حیوان بود. به عبارت دیگر برآورد جمعی دقیقتر از فردی بود.
گالتون دریافته بود که چگونه یک گروه میتواند حقیقتا از هر یک از اعضای خود به صورت جداگانه از جمله کارشناسان خردمندتر باشد!
نمایش تلویزیونی «چه کسی میخواهد میلیونر شود؟» نمونه دیگری از این پدیده است. شرکتکنندگان مسابقه میبایست برای کسب جایزه در چند مرحله به سوالات چهارگزینهای پاسخ دهند و در این روند برای کمک گرفتن از دیگران میتوانند از گزینههای نجات استفاده کنند. آنها میتوانند گزینه «از متخصص این زمینه بپرس» را انتخاب کنند و نظر یک متخصص را بپرسند و یا «از حاضران بپرس» را انتخاب کنند و نظر آنها را بدانند. تجزیه و تحلیل انجام شده نشان داد، جواب ۶۵ درصد از کارشناسان درست بود، در حالیکه ۹۱ درصد حاضران پاسخ درست داده بودند!
با این حال نگاهی گذرا به تاریخ میتواند ثابت کند که لزوما همه گروهها خردمند نیستند. ما غالبا شاهد گروههای آشوبگر، اوباش، خشن و رفتار گلهای اراذل هستیم. همانطور که فردریش نیچه در جایی نوشته بود: «جنون بندرت از فرد سر میزند اما این موضوع در بین گروهها، احزاب، ملل و هم سن و سالها یک قانون است!»
البته در خردجمعی نیز خطاهایی وجود دارد که میتواند گروه را به سمت تصمیمگیریهای نادرست سوق دهد، اما اگر آن گروه بتواند تنوع خود را حفظ کرده و کار و گفتوگوی آزاد تیمی را تقویت کند، دیگر خردجمعی کلیشهای بیمعنا نخواهد بود!
جهت مطالعه کامل مقاله کلیک کنید.