راهنمای کامل آشنایی با ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد

ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد دو مفهوم مهم در روانشناسی هستند که تأثیر زیادی بر نحوه تفکر و رفتار ما دارند. کسانی که ذهنیت رشد دارند، باور دارند که قابلیت‌ها و مهارت‌های آن‌ها قابل پرورش و توسعه است. به عبارت دیگر، آن‌ها معتقدند که با تلاش، یادگیری و پشتکار می‌توانند بر هر چالشی غلبه کنند. در مقابل، کسانی که ذهنیت ثابت دارند، فکر می‌کنند که استعدادها و توانایی‌های انسان ثابت و غیرقابل تغییر هستند. جالب اینجاست که بسیاری از افراد خود را در دسته دارندگان «ذهنیت رشد» قرار می‌دهند، اما آیا واقعاً این‌طور است؟ در بسیاری از موارد، افراد تنها به‌طور سطحی به این باور می‌رسند که ذهنیت رشد دارند، اما در عمل از ظرفیت‌های واقعی این ذهنیت استفاده نمی‌کنند. به این حالت «ذهنیت رشد کاذب» گفته می‌شود. در این مطلب، به چگونگی شناسایی و پرورش واقعی ذهنیت رشد خواهیم پرداخت.


از هر کسی بپرسید که «آیا ذهنیت رشد دارد؟»، بیشترین جوابی که میشنوید، مثبت است. در واقع در یک نظرسنجی از دنبال کنندگانم، این پرسش را مطرح کردم که« ذهنیت رشد دارند یا خیر؟» به این نتیجه رسیدم که فقط ۱۰ درصد از آن ا گفتند که دارای ذهنیت رشد نیستند. به این موضوع که همه فکر میکنند ذهنیت رشد دارند« ،ذهنیت رشد کاذب» گفته میشود که از پیامدهای طبیعی انسان بودن است. احتمالا جایی این را شنیده باشید که داشتن ذهنیت رشد خوب است و شما هم به صورت اتوماتیک و خودکار میگویید که این ذهنیت را دارید. حال اگر میخواهید سیستم «خودکار بلهگو» خود را به چالش بکشید و به اعماق اینکه یک ذهنیت رشد چیست و چگونه میتوان آن را پرورش داد، شیرجه بزنید، ب تر است با من همراه شوید. 

دو ذهنیتی که زندگی شما را شکل می‌دهند


ذهنیت، مجموعه‌ای از فرضیاتی است که توسط یک فرد یا گروهی از افراد شکل می‌گیرد که ارتباط نزدیکی هم با جهان‌بینی یا فلسفه زندگیشان دارد. ذهنیتی که مانند کشتی لنگر انداخته باشد، می‌تواند بعنوان یک مشوق قوی برای ادامه پذیرش یا حتی قبول انجام رفتارهایی خاص، عمل کند. 
کارول دوئک روانشناس آمریکایی، در کتاب تاثیرگذارش به نام «ذهنیت» به توضیح این دو ذهنیت اصلی ما که هنگام رویارویی با چالش‌های جدید و یا حتی در زندگی روزمره خود داریم ،می‌پردازد. تحقیقات او تصورات رایج در مورد معنای باهوش بودن را به چالش کشیده است. من فکر نمی‌کنم بتوانم بهتر از او این مسئله را توضیح دهم، پس ابتدا دو تعریف وی از این دو ذهنیت را که روی رفتا ر و افکار روزمره ما تاثیر دارند، میبینیم. 

ذهنیت ثابت

«در یک ذهنیت ثابت، افراد بر این باورند که ویژگی‌های اساسی آنها مانند هوش یا استعداد، ویژگی‌های ثابتی هستند. این افراد وقت خود را به جای توسعه و شکوفایی هوش و استعدادشان، صرف مستندسازی آنها می‌کنند و معتقد هم هستند که استعداد به تنهایی و بدون تلاش، آنها را به موفقیت می‌رساند.»

ذهنیت رشد

ذهنیت رشد: «در یک ذهنیت رشد، افراد بر این باورند که می‌توانند اساسی‌ترین توانایی‌های خود را با سخت‌کوشی و تعهد، توسعه دهند. هوش و استعداد تنها نقطه‌های شروع این روند به حساب می‌آیند. چنین دیدگاهی باعث بوجود آمدن عشق و علاقه به یادگیری و تاب‌آوری می‌شود، که برای موفقیت‌های بزرگ، ضروریست.»

به این مثال توجه کنید: فرض کنید مشغول کار روی يک پروژه بزرگ هستید و مرحله رونمایی آن به طرز وحشتناکی بد پیش برود.

در یک ذهنیت ثابت، احساس خواهید کرد تمام سعی و تلاش شما به هدر رفته است. دفعه بعدی که کسی برای راه‌اندازی یک پروژه از شما کمک بخواهد، ممکن است بگویید که شما شخص مناسبی برای انجام این کار نیستید و در عوض تمرکزتان را روی چیزهایی خواهید گذاشت، که می‌دانید در انجام آنها خوب هستید.

ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد: مانع و فرصتی برای رشد و پیشرفت شما

در یک ذهنیت ثابت، احساس خواهید کرد تمام سعی و تلاش شما به هدر رفته است. دفعه بعدی که کسی برای راه‌اندازی یک پروژه از شما کمک بخواهد، ممکن است بگویید که شما شخص مناسبی برای انجام این کار نیستید و در عوض تمرکزتان را روی چیزهایی خواهید گذاشت، که می‌دانید در انجام آنها خوب هستید.

ذهنیت رشد: شکست، فرصتی برای یادگیری و پیشرفت

در یک ذهنیت رشد، برای تمام چیزهایی که یاد گرفته‌اید، شکرگزار هستید و این در حالیست که رونمایی شکست خورده شما هنوز هم یک تجربه دردناک است. به خاطر اینکه شما تمرکزتان را روی فرآیند گذاشته‌اید و نتیجه آنقدرها هم مهم نبوده است. شما این شکست را فقط یک تاخیر‌ موقت در پیشرفت و فرصتی برای رشد شخصی می‌بینید.

رشد هوش: پرورش توانایی‌ها با تلاش و ممارست

نکته اصلی اینجاست که آنچه معمولا «هوش» نامیده می‌شود را می‌توان با سخت‌کوشی، ممارست، مثبت‌اندیشی، تاب‌آوری و آموزش به تدریج «رشد» داد. این رشد تدریجی می‌تواند دیدگاه‌های ضمنی‌‌ افراد را نسبت به اینکه توانایی‌هایشان از کجا سرچشمه می‌گیرد، را با هم پیوند دهد. همان‌طور که درک سیورز[۱] می‌گوید این بیشتر شبیه مفهوم سرشت در برابر پرورش است.

همه چیز در مورد نوروپلاستیسیتی[۱]

بر خلاف آنچه بسیاری تصور می‌کنند، مغز یک انسان بالغ، با مدارهای نورونی ثابتی شبکه‌بندی نشده‌ و در واقع بسیار نرم و شکل‌پذیر هستند. می‌توانیم نوروپلاستیسیتی را توانایی مغز برای تغییرات مداوم در طول زندگی، تعریف کنیم.

از تغییرات میکروسکوپی در تک نورون‌ها گرفته تا تغییراتی با مقیاس‌های بزرگ‌تر که معمولا به صورت عکس‌العملی در پاسخ به آسیب‌ها اتفاق می‌افتند، را می‌توان در هر مقیاسی در کل مغز مشاهده کرد. برای مثال، تقویت یا تضعیف‌ سیناپس‌‌ها [۱]‌ در طول زمان و حتی جابه‌جایی مکانی‌ یک فعالیت‌‌ مغزی با یک عملکرد خاص، نیز امکان‌پذیر است

محرک‌های ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد خود را بشناسید

پیش از آنکه بررسی روش‌های پرورش ذهنیت رشد را آغاز کنیم، بسیار مهم است که محرک‌های ذهنیت ثابت خود را بشناسیم. اگر چه محرک‌هایی مانند بی‌انگیزگی، نبود تاب‌آوری و بی‌میلی برای رشد فردی، از جمله نتایجی است که فراوانی بیشتری دارند، اما محرک‌های‌ ذهنی متعددی وجود دارند که افراد به آنها واکنش نشان می‌دهند. بعید به نظر می‌رسد که همه‌ این‌ موارد در شما صادق باشد و همچنین جای شگفتی خواهد بود اگر که واکنشی به هیچ کدام نداشته باشید. اگر که هیچ یک از این محرک‌ها را در خود نمی‌بینید و تاثیری روی شما ندارند، در واقع ممکن هست دارای یک ذهنیت رشد کاذب باشید.

باید سخت کار کرد

بیشتر مردم دوست دارند بگویند که سخت‌کوش هستند. اما در واقعیت، «مهارت یا داشتن استعداد ذاتی» چیزیست که جامعه ارزش بیشتری برایش قائل است. آیا تا به حال از گرفتن نمره‌ خوبی که برایش خیلی هم سخت درس نخوانده بودید، احساس غرور کرده‌اید؟ اگر که سخت‌کوشی یکی از محرک‌‎های ذهنی شما باشد آنوقت غرق در کارهایی می‌شوید که نیاز به تلاش مستمر و طولانی دارند و احتمال اینکه از آن کار دست بکشید زیاد است. اگر تمایل به مقایسه خود با دیگران دارید و به نظرتان دیگران با تلاش کمتری به همان اهداف مشابه می‌رسند و احساس دلسردی شما را فرا می‌گیرد هم، نشانه‌ دیگریست از اینکه سخت‌کوشی ممکن است یک محرک ذهنی در شما باشد.

توجه داشته باشید که اگر سخت‌کوشی از محرک‌های ذهنی شما باشد، به معنای تنبل بودن شما نیست. به این معناست که شما باوری محدودکننده دارید که فکر می‌کنید، هر قدر هم که تلاش کنید، باز هم برخی افراد از شما با استعدادترند.

با موانع روبه‌رو شویم

ما گاهی بیمار می‌شویم، ممکن است شغل‌مان را از دست بدهیم، شاید یک قراداد مهم را از دست بدهیم و یا بر اثر یک غفلت یا اشتباه، یک تصادف پیش بیاید، با همه این‌ها، زندگی همچنان در جریان است. چالشی که با آن روبرو هستید یک چالش درونی است و مانعی که در پیش روی شما قرار گرفته، چیزی بیرونی است. فرض کنیم که تصمیم به شروع یک رژیم غذایی گرفته‌اید ولی در همان روز اول، جشن تولد یکی از همکاران است و شما هم فکر می‌کنید که کیکی که به شما تعارف شده است را باید بخورید. با یک ذهنیت رشد، خوردن کیک اتفاق بزرگی نیست و ایرادی ندارد. فراموشش می‌کنید و دوباره به برنامه رژیم خود برمی‌گردید. ولی اگر موانع، بخشی از محرک‌های ذهنی‌تان باشند خود را در کل شکست خورده می‌بینید و با این تصور آن را کنار می‌گذارید. به یک مثال دیگر توجه کنید: شما به خودتان قول داده‌اید که هفته‌ای دو بار بدوید و چقدر بد که تمام هفته هوا بارانی بوده و دویدن در چنین هوایی آنقدرها هم لذت‌بخش نیست. پس منصرف می‌شوید و به راحتی اجازه می‌دهید که دلیلی مثل وضعیت هوا برنامه‌های شما را نقش بر آب کند. در ذهن شما مانع یک مانع نیست، بلکه یک بن‌بست بزرگ به شمار می‌رود.

دریافت بازخورد منفی

واکنش‌های هیچ‌کدام از ما نسبت به شنیدن انتقاد، یکسان نیست. به ورزشکاران حرفه‌ای نگاه کنید، آنها بازخوردهای زیادی از مربی‌شان می‌گیرند و گاهی اوقات این بازخوردها ممکن است تند و خشن هم باشند. ولی آنها گوش داده و یاد می‌گیرند و آنها را به کار می‌بندند. مشکل بعضی از ما اینجاست در تقلای جداسازی عملکرد خود از هویت‌مان هستیم و اگر درست عمل نکرده باشیم، فکر می‌کنیم که به اندازه کافی خوب نیستیم. به واکنش خود در لحظه‌ شنیدن یک انتقاد فکر کنید، آیا این می‌تواند از محرک‌های ذهنی شما باشد؟

به چالش کشیده شوید

بیرون آمدن از حاشیه امن، یکی از بهترین علائمی است که نشان می‌دهد در حال رشد و یادگیری هستید. اگر برایتان سخت نیست، به این موضوع فکر کنید که «شانس‌ها» همان کارهایی هستند که در حال تکرارشان هستید و از پیش آنها را بلد بودید. اما برای خیلی‌ها کار آسانی نیست که در لبه حاشیه امن خود بایستند و خود را در نقطه پایانی مهارت‌ها و شایستگی‌ها خود قرار دهند. اگر محرک ذهنی شما به چالش کشیده‌شدن باشد، به این معناست که اگر راه‌حلی که برای یک پروژه در نظر گرفته‌اید، جوابگو نیست، باور قالب این خواهد بود که هدف بسیار سخت و دست نیافتنی است و ممکن است که کلا قید آن را بزنید.

دیدن موفقیت دیگران

این مورد از مواردیست که انجامش برای افراد سخت است. پیشتر برای من نیز اتفاق افتاده است که با دیدن اشخاصی بزرگتر یا باتجربه‌تر از خودم، شروع به مقایسه خود با آنها کرده‌ام. در واقع فقط به آنها حسادت می‌کردم که به هیچ‌وجه حس خوشایندی نبود. به نظر می‌آمد که مغز من متوجه این موضوع نبود که این آدم‌ها زمان بیشتری نسبت به من در برخی تجربیات و مهارت‌ها صرف کرده بودند و پس اگر من هم تلاش لازم را داشته باشم، دلیلی وجود ندارد که به همان سطح نرسم. به دلیل‌ همین محرک‌های ذهنی که خیلی از ما با آنها دست و پنجه نرم می‌کنیم، معاشرت با افرادی که در مسیر و سفرشان از ما پیش‌تر هستند، می‌تواند ترسناک باشد.

امکان اینکه شما محرک‌های ذهنی دقیق‌تری داشته باشید هم وجود دارد. بعنوان مثال، برخی از افراد حتی در مواجه با خواهر، برادر و دوستان صمیمی‌شان، محرک‌های ذهنی مشخص و دقیقی دارند. پس، خیلی بعید است که شما هیچ محرکی نداشته باشید، بنابراین زمانی را برای کندوکاو در افکار و احساسات خود اختصاص دهید، تا بتوانید به آنها آگاه شوید.


چگونه با وجود ذهنیت ثابت و رشد، یک ذهنیت رشد را پرورش دهیم

به گفته کارول دوئک، دو راه برای نگاه کردن به جهان وجود دارد: «در یک دیگاه به جهان، سعی و تلاش بد است. تلاش همانند شکست، به این معناست که شما باهوش و بااستعداد نیستید. زیرا اگر بودید، نیازی به تلاش نداشتید. در دیدگاه دیگر، تلاش همان عاملی است که شما را باهوش و بااستعداد می‌کند.»

وقتی ذهنیت رشد دارید، دست اولی که برایتان رو می‌شود، تازه اولین نقطه برای شروع رشد فردی است. با تغییر دیدگاه خود نسبت به تلاش و شکست، می‌توانید رویکرد جدیدی برای زندگی خود طراحی کنید. آیا این نکته به اندازه کافی متقاعدکننده به نظر نمی‌رسد؟

در اینجا ۱۵ استراتژی آمده است که می‌توانید برای پرورش یک ذهنیت رشد از آنها استفاده کنید:

۱- مفهوم نوروپلاستیتی را به خاطر داشته باشید.
تحقیقات زیادی نشان داده که ساختار مغز ثابت نیست. پس ذهن شما هم نباید ثابت باشد.


۲- به جای نتیجه،‌ فرآیند را ارزیابی کرده و از آن لذت ببرید. فرآیند یادگیری مهم است. خیلی نگران نتیجه‌ اصلی نباشید و مطمئن شوید که به اندازه کافی، یادگیری داشته‌اید.

۳- نقاط ضعف خود را بپذیرید. نادیده گرفتن نقاط ضعف، به این معناست که هیچوقت امکان پیشرفت نخواهید داشت. شناسایی و پذیرش نقص‌های خود بدین معناست که شما می‌دانید که روی کدامیک کار خواهید.

۴هدفمند بمانید. با استناد به تحقیقات کارول دوئک، افراد دارای ذهنیت‌ رشد، تمایل بیشتری به هدفمندی دارند. چرایی کارها را از خود بپرسید و به معنای کارهای خود فکر کنید.

۵- به جای شکست بگویید، یادگیری. نگاه خود به شکست را تغییر دهید. اگر که به هدفی نرسیدید یا اشتباهی در مسیر مرتکب شدید، بعنوان شکست به آن نگاه نکنید و آن را موقعیتی برای یادگیری ببینید.

۶- برای تلاش خود ارزش قائل شوید نه برای استعدادتان. به جای اینکه به دنبال این باشید که بعنوان انسانی که از هوش طبیعی برخوردار است، شما را بشناسند، اول این را در نظر داشته باشید که برای رشد‌ نبوغ، نیاز به تلاش دارید و دوم اینکه اگر تلاش

لازم را در کاری نداشته باشید، آنقدرها هم باهوش به نظر نخواهید رسید.

۷- هر چالشی‌ را یک فرصت‌ در نظر بگیرید. چالش‌ها، فرصت‌هایی برای رشد فردی هستند. با آنها دست و پنجه نرم کنید و پیروزی و شکست در چالش‌ها اهمیتی برایتان نداشته باشد، فقط مطمئن شوید که تا جای ممکن از آنها آموخته‌اید.

۸- بجای سرعت، به رشد و پیشرفت خود اهمیت دهید. یادگیری فرآیندی زمان‌بر است، تند و سریع یاد گرفتن به معنی درست یاد گرفتن نیست و یادگیری درست هم نیازمند فضا و زمان کافی برای آزمون و خطاست. به زمان و تلاشی که برای بدست آوردن یک مهارت جدید نیاز دارد، واقع‌‌‌بینانه فکر کنید. انتظار نداشته باشید که هر چیزی را با یک بار امتحان کردن، در حد استادی بیاموزید.

۹- دنبال تایید دیگران نباشید. هنگامی که تاییدشدن را نسبت به یادگیری در اولویت قرار می‌دهید، پتانسیل رشد خود را نادیده می‌گیرید.

۱۰- انتقاد یک هدیه است. اجازه ندهید که انتقاد شما را از مسیر حرکت خود منحرف کند و منتظر انتقاد سازنده هم نمانید. هر انتقادی را تحلیل و بررسی کنید و بعنوان یک داده مفید به آن نگاه کنید.

۱۱- بجای ویژگی‌های خود، به اقدامات خود ببالید. فقط مواقعی که باهوش بوده و به دانش قبلی خود اتکا کرده‌اید، را مورد تقدیر و تحسین خود قرار ندهید. پس از اینکه اقدامی هوشمندانه انجام دادید هم به خود دست مریزاد بگویید.

۱۲- با دیگران رشد کنید. اگر که شما دارای ذهنیت رشد هستید، شاید بخواهید که پیشرفت و موفقیت خود را با دیگران در میان گذاشته و آن را مورد تحسین قرار دهید. از اشتباهات دیگران درس بگیرید و حتی کنار آنها ریسک کنید. سعی نکنید بهترین خود باشید و فقط نشان دهید که تا چه حد مشتاق برای کار و کسب تجربه هستید.

۱۳- برای تأمل و بازنگری وقت بگذارید. روزانه، هفتگی یا ماهانه زمانی را به رویدادنگاری اختصاص دهید و از تکنیک‌های فراشناختی[۱]، برای تامل و بازنگری در مسیر رشد خود استفاده کنید.

۱۴- پشتکار خود را پرورش دهید. عزم و اراده به شما کمک می‌کند تا بر چالش‌ها غبله کنید. یاد مواقعی بیفتید که موفق شدید شرایط و روزهای سختی را پشت سر بگذارید. پس دوباره هم می‌توانید آن موفقیت را تکرار کنید.

۱۵- از تکنیک «هنوز نه» استفاده کنید. به گفته کارول دوئک، افزودن عبارت «هنوز نه» به هر آنچه که از یک ذهنیت ثابت سرچشمه می‌گیرد، راه ‌حلی عالی برای چارچوب‌بندی مجدد فرآیندهای فکری‌تان است. مواقعی که به تقلا می‌افتید، فقط به خود یادآوری کنید که هنوز به این مهارت تسلط کامل ندارید.


احتمالاً تکنیک‌های بیشتری برای بارآوردن‌ ذهنیت رشد وجود دارد، ولی من فکر می‌کنم همین‌ تعداد هم به شما کمک خواهند کرد تا به اصل موضوع پی ببرید. حالا می‌توانیم به سوالاتی که می‌توانید به صورت روزانه، برای پرورش دادن یک ذهنیت رشد از خود بپرسید، نگاهی داشته باشیم.


[۱] Metacognition Techniques

پرسش سوالات‌ درست برای ذهنیت رشد

داشتن ذهنیت رشد با داشتن یک ذهن باز ارتباط مستقیم دارد، پس به جای اینکه توانایی‌، مهارت، دانش و ارزش‌های خود را به صورتی ثابت ببینید، سعی کنید همواره خود را در معرض ناشناخته‌ها قرار دهید تا مطمئن شوید، همیشه در حال یادگیری هستید. با در نظر گرفتن این موضوع، می‌توانید این چند سوال را که برای ذهنیت‌های رشد هستند، در روتین رویدادنگاری خود به کار گیرید.

چهار سوال برای برنامه‌ریزی هفتگی

اینجا چهار سوالی را می‌بینید که توصیه می‌کنم به صورت هفتگی به آنها پاسخ دهید. بعضی از دوستانم، صبح روز شنبه را برای انجام این تمرین اختصاص داده‌اند. من شخصا دوست دارم که عصر روزهای جمعه این کار را انجام دهم. ولی خوب شما می‌توانید هر زمانی که برایتان مناسب است، را انتخاب کنید.

  • در حال حاضر با چه موضوعی دست و پنجه نرم می‌کنم؟
  • تا پایان این هفته، می‌خواهم چه چیزی یاد بگیرم؟
  • آنچه که باعث می‌شود از حاشیه امن خود بیرون بیایم، چیست؟
  • در این هفته از چه کسی می‌توانم کمک بگیرم؟

سه سوال برای تامل‌های روزانه

این‌ها هم سوالاتی هستند که فکر می‌کنم بهتر است به صورت روزانه به آنها پاسخ دهید. همانطور که خواهید دید این سوالات برای برنامه‌ریزی نبوده و در این راستا هستند که به روز خود نگاه کنید و ببینید چه چیزهایی برایتان موثر بوده است.

  • امروز چه کاری کردم که باعث شد سخت به فکر فرو بروم؟
  • چه استراتژی‌های جدیدی را امتحان کردم؟
  • چه اشتباهی کردم که از آن نکته‌ای یاد گرفته باشم؟

به همین راحتی. اگر تا به اینجای این نوشته را خوانده‌اید، نسبت به اکثر مردم چیزهای زیادی از داشتن یک ذهنیت رشد می‌دانید. البته به غیر از کسانی که کتاب کارول دئوک را، عمیق خوانده‌ باشند. ذهنیت رشد اولین قالب ذهنیست که من در متد «چارچوب‌بندی ذهن»[۱] برای «بهره‌وری ذهن‌آگاهانه»[۲] آن را توضیح دادم. اگر هم مایل به کندوکاو بیشتری هستید، می‌توانید مقالاتی در مورد فراشناختی و خویشتن‌نگاری[۳] بخوانید. پیشنهاد می‌کنم قبل از اینکه سراغ «چارچوب پاری»[۴]بروید و در این دو قالب ذهنی مهارت پیدا کنید.

بسیاری از مردم در دام ذهنیت رشد کاذب می‌افتند و هرگز موفق به توسعه‌ یک ذهنیت رشد واقعی نمی‌شوند. پس مراقب فرضیات خود باشید و شاید که سفر رشد فردی‌، برایتان بسیار دل‌انگیز شود. ایجاد یک ذهنیت رشد، یک تعهد مادام‌العمر است.
نویسنده: آن لورا لو‌کانف


[۱] Mind-Framing

[۲] Mindful Productivity

[۳] Self-Authorship

[۴] PARI Framework


 [1] Neuroplasticity یا انعطاف‌پذیری عصبی، به مکانیسمی در مغز گفته می‌شود که ساختار فیزیکی مغز را می توان با تکرار رفتارها تغییر داد.


[۱] Derek Sivers

PDF DownLoad


اینجا کلیک کنید

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

رتبه بندی :
5/5

مطالب مرتبط