همه ما در چنین وضعیتی بودهایم: شما در حال انجام کارتان هستید و یکباره گیر میکنید و به کمک نیاز دارید اما نگران این هستید که مزاحم همکارانتان بشوید و یا یک سوال واضح و بدیهی بپرسید.
وقتی از بیش از ۵۰۰ متخصص در صنایع و مشاغل مختلف برای نوشتن کتابم با عنوان «قوانین ناگفته» میپرسیدم که در محل کار با چه چالشی بیش از همه دست و پنجه نرم میکنند، این دغدغه را بارها از آنها شنیدم: درخواست کمک. در بهترین حالت، شما خود را در برابر قضاوت دیگران قرار گرفته و خطر آسیب دیدن را به جان میخرید. در بدترین حالت، شما بیکفایت یا تنبل به نظر میرسید. خوشبختانه، همانطور که من نیز از تحقیقات خود دریافتم، راه بهتری نیز وجود دارد. بیایید بیشتر به این روش بپردازیم و ببینیم که چگونه است.
کارهایی که به شما سپرده شده است را کامل انجام بدهید.
اولین گام برای درخواست کمک، پرسیدن نیست بلکه ابتدا از این مطمئن شوید که آیا سوال شما ارزش پرسیدن دارد یا خیر.
این به معنای انجام تکالیف یا همان کارهایی است که به شما سپرده شدهاست.
ابتدا سه دایره متحدالمرکز را تصور کنید. درونیترین دایره نشاندهنده مواردی است که شما در حال حاضر میدانید.
دایره میانی نشاندهنده مواردی است که شما در حال حاضر نمیدانید اما خودتان میتوانید آنها را یاد بگیرید و بفهمید. هر سوالی که در این دایره میانی قرار بگیرد، یک سوال «بد» است. اینها سوالاتی است که مردم را به فکر وا میدارد که «اوه، بیا… من پاسخ را در یک سرچ ۱۰ ثانیهای پیدا کردم!»
دایره بیرونی، دربرگیرنده نکاتی است که شما نمیدانید و خودتان هم نمیتوانید یاد بگیرید، بنابراین فقط با پرسیدن میتوانید یاد بگیرید. هر سوالی که در این دایره قرار گیرد سوال خوبی است. اینها سوالاتی هستند که میخواهید بپرسید.
جهت مطالعه کامل مقاله کلیک کنید.