هوش هیجانی ۱۲ بعد دارد، روی کدامیک نیاز است که کار کنید؟

اگرچه مدل‌های زیادی از هوش هیجانی وجود دارد، اما در زبان عامیانه معمولاً از آن بعنوان ضریب عاطفی«EQ»  یاد می‌‌شود. اصطلاح جایگزین هوش هیجانی، «EI» است که شامل چهار مولفه می‌‌شود: خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط.

  • EI مخفف عبارت  Emotional intelligence
  • EQ مخفف عبارت  Emotional Quotient
  • IQ مخفف عبارت Intelligence Quotient

 

استر[۱] مدیر محبوب یک تیم کوچک است. او مهربان، محترم و نسبت به نیازهای دیگران حساسیت از خود نشان می‌دهد. استر یک حلال مشکلات است. او تمایل دارد به شکست‌ها به عنوان فرصت نگاه کند. همیشه در تعامل است و منبع آرامش همکارانش بشمار می‌رود. مدیر او از کارمندش،‌ فردی با این ویژگی‌های خوب است، احساس خوش شانسی می‌‌کند و اغلب از استر به خاطر هوش هیجانی بالای او تعریف می‌‌کند. استر در واقع هوش هیجانی را یکی از نقاط قوت خود می‌‌داند. او از اینکه مجبور نیست حداقل روی این یک مورد بعنوان بخشی از توسعه رهبری خود کار کند، شکرگزار است‌. اگرچه عجیب به نظر می‌‌رسد که حتی با وجود این دیدگاه مثبت، استر احساس می‌‌کند که در حرفه‌ی خود گیر کرده‌است‌. او نتوانسته آن عملکردی را که شرکت از او می‌خواهد را از خود نشان بدهد‌. این برای فردی که هوش هیجانی بالایی دارد، فشار زیادی بوجود آورده و او را به فکر فرو برده‌است…

برای مطالعه کامل مقاله کلیک کنید.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

رتبه بندی :
5/5

مطالب مرتبط