مقالات

مقاله‌های بروز در مورد کوچینگ از سوی تیم مترجمان و فارغ‌التحصیلان مدرسه تهیه و در دسترس همگان قرار می‌گیرند.

چکیده: شرکت‌ها در مواجهه با تغییرات سریع و ساختارشکنانه متوجه می‌شوند که نمی‌توان از مدیران انتظار دانستن تمام پاسخ‌ها را داشت و رهبری مبتنی بر دستور و کنترل نمی‌تواند ادامه پیدا کند. در نتیجه بسیاری از شرکت‌ها بدنبال بهره‌برداری از یک مدل کوچینگ هستند که در آن مدیران بجای دستور دادن و قضاوت کردن، با سوال پرسیدن و ارائه‌ی راهنمایی و پشتیبانی در پی تسهیل روند حل مسائل و تشویق کارکنان به رشد و پیشرفت باشند.
آیا شما در زمینه‌ی کوچ کردن کارمندان خود موفق هستید؟ در طی سال‌ها مطالعه و کار با شرکت‌ها در این زمینه، مشاهده کرده‌ایم که وقتی بسیاری از مدیران به این سوال پاسخ مثبت می‌دهند، در واقع آمادگی لازم برای پاسخگویی به این سؤال را ندارند. چرا؟ به این دلیل که مدیران فکر می‌کنند زمانی که به کارمندانشان می‌گویند چه کاری انجام دهند، در واقع در حال کوچ کردن آنها هستند.
اگر از صد نفر بپرسید که آیا از عقل سلیم و خرد خود راضی هستند، بیش از ۹۵٪ به شما می‌گویند که «بله». از آنها بپرسید آیا کوچ‌های خوبی هم هستند و تقریباً به همین تعداد پاسخ مثبت دریافت می‌کنید. وقتی هم که با مدیران اجرایی صحبت می‌کنیم، بر این باورند که اگر مدیران خوب و کارآمدی هستند، پس طبیعتاً کوچ‌های خوبی هم هستند و کوچ خوب بودن بخشی جدا نشدنی از نقش مدیریت آنهاست.
در حال حاضر نقش مدیر درحال تغییر است. مدیران پیشتر نقش کوچ و منتور را همزمان ایفا می‌کردند و از فرصت‌هایی مثل مکالمات غیر‌رسمی هنگام رفت و آمد به محل کار، زمان استراحت برای نوشیدن قهوه یا لذت بردن از یک برگر در ساعات بعد از پایان کار، برای انتقال اطلاعات حیاتی و آگاهی درباره فرهنگ سازمان استفاده می‌کردند. حتی در مراودات رسمی‌تر مانند جلسات دو نفره و گردهمایی گروه‌های کوچک، بینش و درک خود از سازمان را به کارکنان منتقل می‌کردند. این اطلاعات ارزشمند از کتاب‌های درسی، دوره‌های آموزشی و یا یک اپلیکیشن بدست نمی‌آیند بلکه شخصی با سال‌ها و حتی دهه‌ها تجربه، می‌تواند آنها را به دیگران منتقل کند.
اگرچه مدل‌های زیادی از هوش هیجانی وجود دارد، اما در زبان عامیانه معمولاً از آن بعنوان ضریب عاطفی«EQ» یاد می‌‌شود. اصطلاح جایگزین هوش هیجانی، «EI» است که شامل چهار مولفه می‌‌شود: خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط.
در دنیای ایده‌آل سازمان‌های بزرگ، مدیران به وفور به کارکنان زیردست خود بازخورد می‌دهند. باور بر این است که این کار ضروریست زیرا سازمان‌ها و مسئولیت‌ها به سرعت درحال تغییر هستند و این امر باعث می‌شود کارکنان همواره درحال بهبود مهارت‌های خود باشند. البته نیاز به بحث‌های فراوان درباره توسعه، دلیلی است بر اینکه بسیاری از شرکت‌ها از بررسی عملکرد سالیانه دوری جویند: یک بار مذاکره در سال کافی نیست.
ما انسان‌های عصر انقلاب اطلاعات، شبکه‌های اجتماعی، جهانی‌شدن و فردگرایی هستیم. عصری که ما را در معرض انتخاب‌ها و تصمیمات متنوع و بی‌شماری قرارداده است و ...
کتاب گالوی با عنوان «بازی درونی تنیس»، دیدگاه‌ها نسبت به کوچینگ را متحول کرد. او پیشنهاد کرد که بزرگترین مانع موفقیت و دستیابی به پتانسیل‌های هر فرد، خواستگاهی درونی دارد...