مقالات

مقاله‌های بروز در مورد کوچینگ از سوی تیم مترجمان و فارغ‌التحصیلان مدرسه تهیه و در دسترس همگان قرار می‌گیرند.

از هر کسی بپرسید که «آیا ذهنیت رشد دارد؟»، بیشترین جوابی که می‌شنوید، مثبت است. در واقع در یک نظرسنجی از دنبال‌کنندگانم، این پرسش را مطرح کردم که «ذهنیت رشد دارند یا خیر؟» به این نتیجه رسیدم که فقط ۱۰ درصد از آنها گفتند که دارای ذهنیت رشد نیستند. به این موضوع که همه فکر می‌کنند ذهنیت رشد دارند، «ذهنیت رشد کاذب» گفته می‌شود که از پیامدهای طبیعی انسان بودن است. احتمالا جایی این را شنیده باشید که داشتن ذهنیت رشد خوب است و شما هم به صورت اتوماتیک و خودکار می‌گویید که این ذهنیت را دارید. حال اگر می‌خواهید سیستم «خودکار بله‌گو» خود را به چالش بکشید و به اعماق اینکه یک ذهنیت رشد چیست و چگونه می‌توان آن را پرورش داد، شیرجه بزنید، بهتر است با من همراه شوید.
در چرخه مدیریت عملکرد، کوچینگ به معنای ارائه بازخورد و حمایت مستمر از کارمند در طول سال است. کوچینگ به کارکنان این فرصت را می‌دهد تا «به موقع» در مورد جنبه‌های عملکرد خود بشنوند و در کشف چگونگی اصلاح رفتار خود برای دستیابی به موفقیت، اقدام کنند و چه رفتاری را برای رسیدن به نتیجه مطلوب در پیش بگیرند.
تا همین چندی پیش منظور از جلسه کاری، دور یک میز نشستن برای بحث در مورد دستور کار بود. این روزها ممکن است شما از اسلک ، هنگ‌اوتس یا دیگر پلتفرم‌های تعاملی دیجیتال که ترکیبی از پیام‌رسان به همراه ویدئو و امکان ویرایش همزمان متن پیام‌ها را دارد، استفاده کنید. حتی با وجود این ابزارها، ارتباطات در محیط کار همچنان می‌تواند از بین برود و خطری بالقوه برای مشاغل بوده، محیط استرس‌زایی ایجاد کند و روند رشد را کند سازد.
کوچینگ شغلی، به افراد در شناسایی زمینه‌های رشد در زندگی حرفه‌ای‌ و اجرای استراتژی‌ها کمک می‌کند که می‌تواند برای آنها امکان رشد و موفقیت فراهم کند. کوچ‌های زیادی وجود دارند که بسته به نیازهای مراجعان، از رویکردهای مختلفی برای کمک و حمایت آنها استفاده می‌کنند.
وادار کردن دیگران به پذیرش بازخورد ما، بویژه زمانی که وضعیت بحرانی است، می‌تواند چالش برانگیز باشد. مدیران با نگرانی از اینکه بازخورد آنها ممکن است منجر به جریحه‌دارکردن احساسات یا کاهش بهره‌وری شود، به تکنیک‌های آبروداری مانند «بازخورد ساندویچی»[۱] متوسل می‌شوند که در نهایت به‌جای سوددهی بیشتر، ضرر می‌رسانند. نتیجه، یک فرهنگ ضعیف در بازخورد است که عمدتاً بر اساس فرار، سردرگمی و خودفریبی ساخته شده است.
با گذشت زمان، کوچینگ به یک استراتژی رهبری محبوب تبدیل شده ‌ا‌ست که برای کمک به کارکنان برای توسعه شایستگی‌های اصلی و تبدیل شدن به اعضای یک تیم خودکفا انجام می‌شود. با وجود این، برخی از رهبران تمایل بیشتری به فعالیت‌های مدیریتی دارند تا فرآیندهای گردش کار را به طور موثر هدایت کنند.
نرخ رشد مرکب سالانه‌ پیش‌بینی شده، برای صنعت کوچینگ ۷.۶ درصد است که تا سال ۲۰۲۶ به ارزش تخمینی ۲۷.۵ میلیارد دلار خواهد رسید. این در حالیست که شواهد گواه از رشد، محبوبیت و اثر بخشی کوچینگ دارند. بعنوان مثال تحقیقات HBR ، نشان از افزایش ۴۴ درصدی در بهره‌وری را دارد و در همین حال، پژوهشی به سفارش ICF انجام شده که حاکی از این است که بنابر گفته مراجعان کوچینگ، رشد متوسط نرخ بازده سرمایه‌گذاری آن‌ها تقریبا ۸ برابر بوده است.
امروزه بیش از هر زمانی، رهبران کسب و کارها، شیفته یافتن مدل‌های کسب و کار پیشرو و پیشگام برای گام‌های بعدی در کسب و کارهای خود هستند. اما کپی کردن یک مدل هیجان‌انگیز و جدید، بدون اینکه مدل ‌ذهنی بخصوص آن ایجاد شود، منجر به نتایج ناامید‌کننده‌ای می‌شود.